سه رنگ : سفید 1994 (به انگلیسی: Three Colors: White) یک فیلم کمدی و محصول 1994 کشور فرانسه, لهستان, سوئیس, بوده و شما میتوانید برای دانلود فیلم سه رنگ : سفید 1994 دوبله فارسی روی لینک هایی که برای دانلود در صفحه می بینید اقدام کنید. داستان فیلم به این صورت هست که این فیلم دومین قسمت از فیلمهای سهگانه در باب مشاغل جامعه فرانسوی ست, و داستان مردی لهستانی را به تصویر می کشد که همسر فرانسویاش قصد دارد از او جدا شود..
این فیلم به کارگردانی Krzysztof Kieślowski, ساخته شده است. برای دانلود مستقیم سه رنگ : سفید 1994 یا دانلود دوبله فارسی فیلم Three Colors: White 1994 تنها کافیست کیفیت فیلم مورد نظر را انتخاب کرده و گزینه دانلود را بزنید. فیلم نامه این فیلم را Zbigniew Zamachowski, Julie Delpy, Janusz Gajos, Jerzy Stuhr, Aleksander Bardini, Grzegorz Warchoł, Cezary Harasimowicz, Jerzy Nowak, Jerzy Trela, Cezary Pazura, نوشته اند. همچنین اگر قصد دانلود سه رنگ : سفید 1994 زیرنویس فارسی با کیفیت 480p را دارید روی کیفیت مورد نظر کلیک کنید.
بازیگران Zbigniew Zamachowski, Julie Delpy, Janusz Gajos, Jerzy Stuhr, Aleksander Bardini, Grzegorz Warchoł, Cezary Harasimowicz, Jerzy Nowak, Jerzy Trela, Cezary Pazura, در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند. نسخه های دیگری از این فیلم هم مانند دانلود فیلم سینمایی سه رنگ : سفید 1994 دوبله فارسی در پینک فیلم موجود هستند و تنها کافیست بر روی گزینه دانلود فیلم سه رنگ : سفید 1994 کلیک کنید. همچنین اگر قصد دانلود Three Colors: White 1994 720p را هم دارید پینک فیلم بهترین مکانی هست که میتوانید از آن برای دانلود فیلم استفاده نمایید.
رده سنی فیلم سه رنگ : سفید 1994 R بوده و قبل از دانلود فیلم سه رنگ : سفید 1994 باید گفت تماشای این فیلم برای افراد زیر R سال مناسب نیست! این فیلم در ژانرهای کمدی, درام, معمایی, بوده و محصول کشور فرانسه, لهستان, سوئیس, هست. زبان اصلی فیلم سه رنگ : سفید 1994 فرانسوی, لهستانی, مجارستانی, بوده ولی ما در پینک فیلم دانلود فیلم سه رنگ : سفید 1994 دوبله فارسی را هم برای شما امکان پذیر کردیم. اگر قصد دانلود فیلم Three Colors: White 1994 را دارید باید این را هم اضافه کنیم که امتیار IMDB فیلم سه رنگ : سفید 1994 7.6/10 از 10 می باشد.
سه رنگ : سفید دومین قسمت از فیلمهای سهگانه در باب مشاغل جامعه فرانسوی ست, و داستان مردی لهستانی را به تصویر می کشد که همسر فرانسویاش قصد دارد از او جدا شود.یک مهاجر لهستانی به نام «کارول» وادار میشود تا کار و زندگیاش در کشور فرانسه را به دنبال طلاق همسرش رها کند و به کشور لهستان بازگردد اما...
سفید سرگذشت آرایشگر لهستانی به نام کارول (زاماچوفسکی) است که در پاریس زندگی می کند اما قادر به سازگاری با محیط بیگانه نیست. مشکلات زیاد و تاثیرشان بر زندگی زناشوئی او باعث می شود که همسرش دومینک (دلپی) نیز او را طرد کرده و تنها بگذارد. کارول به سختی و با خفت بسیار به لهستان بر می گردد و از طریق شرکت در معاملات مستغلات ثروت بادآورده ای به دست می آورد و...
دومین قسمت از سهگانه فیلمهایی درباره مشغلههای جامعه فرانسوی، داستان مردی لهستانی رو به تصویر میکشه که همسرش میخواد ازش جدا بشه...
در خلاصه فیلم Three Colors: White 1994 آمده است:
فیلم معنی سیاسی پنهانی دارد: ناتوانی جنسی کارول و درماندگی مالی او در فرانسه، و ترقی متعاقب آن، بهمنزلهی یک سرمایهدار قدری مشکوک، کوششهای لهستان برای برونرفت از اوضاع نامساعدش، در محدودهی اروپا، را آینگی میکند. همچون در آبی، فیلمبرداری سفید هم برداشت از رنگ بهکاررفته در عنوان را دشوار میسازد: آسمان، تقریباً همیشه، سفید است و چشمانداز لهستان پرفپوشیده و سفید بهتصویر درآمده است. همچنین، غلیان سفید نشان ارگاسم تأخیری است. همچون دو فیلم دیگر از سهگانهی رنگها، سفید هم مشتمل بر صور و سمبلهای بسیاری است که در نگاه اول بیربط مینمایند، اما با پسنگاهها و پیشنگاهها و ارجاع به دو فیلم دیگر این سهگانه ارتباطشان روشن میشود. در صحنهی آغازین در دادگاه، ژولیت بینوش، بازیگر نقش ژولی در آبی، اتفاقاً، وارد اتاق دادگاه میشود، که این صحنه در فیلم Three Colors: White پیشین دیده شده است.
کرول با دومنیک ازدواج می کند و به فرانسه نقل مکان می کند.ازدواج آنها به هم می ریزد و دومنیک او را طلاق می دهد.او مجبور می شود در مترو گدایی کند و در نهایت به کشورش لهستان بازگردد.اما او هیچگاه دومنیک را فراموش نکرد و...
پس از طلاق همسرش، یک مهاجر لهستانی نقشه میکشد تا با او رابطه برقرار کند.
در مورد مشغلههای جامعه فرانسوی است و داستان مردی لهستانی را به تصویر میکشد که همسر فرانسویاش قصد دارد از او طلاق بگیرد و…
جهت دانلود فیلم Three Colors: White 1994 (سه رنگ : سفید) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
یک فیلم شگفتانگیز دیگر از مجموعه سه تنی، نه ایدهآلترین مجموعه از سه تن و نه به خوبی فیلم اول، بلکه فیلم واقعی آن عالی بود.
کارول کارول یک فیلم است. مهاجر پاکی که از همسر فرانسوی خود دومینیک جدا شد. کارول در حال حاضر به دلیل از دست دادن نیمه بهترش، کسب و کار متقابل او و او، خانه و پول نقدش، از فرانسه رانده شده است. در مقطعی، کارول با یک تبعیدی پاک آشنا میشود به نام: میکلاه که او را به کشورشان میبرد و از آن نقطه کارول شروع به ساختن زندگی جدیدش میکند.
سفید فیلمی بود که من کاملاً از آن لذت بردم، نمایش اول فیلم باعث شد نتوانم به اتفاقی که فوراً روی خواهد داد فکر نکنم، بنابراین علاقه مند بودم بدانم فیلم مرا به کجا خواهد برد، اما وقتی نمایش دوم شروع شد، احساس کردم دارم خسته می شوم و فیلم شروع به کار کرد. خونسرد باشید، اما نمایش سوم فیلم را نجات داد و من واقعاً آن را دوست داشتم.
اجرای زبیگنیو زاماچوفسکی در نقش کارول عالی بود، او آن شخصیتی را به ما داد که احمقانه رفتار می کند، اما هرگز انتظار نخواهید داشت که چه چیزی از آن ظاهر شود. به او. اجرای عالی بود، با این حال من احساس می کنم که یک هنرمند دیگر می توانست یک نمایشگاه برتر به ما ارائه دهد. جولی دلپی در نقش دومینیک علیرغم این واقعیت که او تنها در چند صحنه به غیر از پایان نمایش ظاهر شد، تصمیمی خارقالعاده بود. یانوش گاخوس در نقش میکولا نیز تصمیم فوقالعادهای بود، ارائهاش را بسیار گرامی میداشت.
موسیقی فیلم بهعنوان اولین فیلم کاملاً شگفتانگیز بود و دقیقاً همانطور که انتظار میرود، زبیگنیو پریسنر واقعاً سخت کار کرد. در مورد ساختن موسیقی از مجموعه سه، تصمیم باورنکردنی موسیقی.
تمام فیلم بسیار شگفت انگیز و نامنظم بود. هرگز تصور نمیکردم فیلم به این شکل تمام شود، هنوز نمیتوانم خیلی از آن بخش را به خوبی بیان کند، پس این یک «انتقام زیبا» است.
سفید بدون شک آسیبپذیرترین فیلم است. مجموعه سه تایی، من آن را به عنوان اولین "آبی" کامل کننده ندیدم یا با آن "آبی" ارتباطی نداشتم، به نوعی احساس می کردم که سفید از موضوعی که مجموعه ساخته شده بود فرار کرده است. از سه باید دنبال شود، یا داستانی که مجموعه سه فیلم باید دنبال شود، اما فیلم واقعی هنوز جذاب است و ارزش دیدن را دارد. فیلمی فوق العاده و داستانی باورنکردنی.
جهت دانلود فیلم Three Colors: White 1994 (سه رنگ : سفید) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
آبی عالی بود، هیپنوتیزم کننده بود و داستان تکان دهنده ای داشت. قرمز به شدت برای من خسته کننده بود، داستان قوی نبود و تا آنجا که سبک بود، به اندازه آبی و سفید دوست داشتنی نبود. با وجود این، سفید شماره 1 من در ست سه با یک شوت از راه دور است، باورنکردنی ترین در ست سه. این به طور کلی دارای آبی است، اما بیشتر. برای برخی از افراد، سه تن معادل هستند، هر یک از آنها هر کدام نشاندهنده است، برای برخی، آخرین، قرمز عالی است، تصویر را تمام میکند و متأسفانه برای اقلیتی مثل من، سفید است. در واقع، همانطور که هر فردی که فیلم را تماشا کرده است، می گوید، سفید نشان دهنده تعادل بین مردم است، واقعاً، اما به یکباره نه بیش از حد ساده. دومینیک یک خانم معمولی است، او نیمه بهتر خود را ترک می کند، زیرا او ضعیف است، او درست می گوید، او به چیزی نیاز دارد که هر زن نیاز دارد. با این وجود، او بی تقلب نیست، او باعث میشود که دیگران به عشقبازیاش با مرد دیگری گوش دهند. کارول مردی معمولی است، او مردی دلپذیر است، به سادگی سودمند نیست، بنابراین زندگی خسته است. او نمی تواند کاری انجام دهد، زیرا در اختیار او نیست. با این حال، او همه چیز را بدون تقلب نیست. ترتیب او را به خاطر بیاور خود واقعی است، شما نمی توانید لغزش هایی را که انجام داده اید اصلاح کنید، اساساً غیرممکن است که به گذشته برگردید، روزی که همه چیز را ویران کردید. علاوه بر این، افراد به طور مؤثری پشیمان می شوند، افراد بیش از حد حساس هستند، اما در اکثر موارد نه. سفید مردان را ستایش نمی کند، زیرا زنان را ستایش نمی کند که کمک کننده است. این چیزی نیست جز فیلمی که طرف مردان یا خانم ها را می گیرد. علاوه بر این، وایت بیان میکند که مردان با هم روابط خویشاوندی محکمی برقرار میکنند، خانمها با هم پیوندهای محکمی برقرار میکنند، اما ایجاد یک رابطه بدون مشکل با جنس دیگر کمی ناراحت کننده است. بسیار متعهد به شما کیشلوفسکی. صرف نظر از اینکه عشق وجود دارد یا نه، مردان می توانند همسران عالی باشند و خانم ها می توانند همسران خوبی باشند، اما دیدن یکدیگر در جهت گیری مشابه بسیار ساده تر است. سفید فیلمی نیست که فقط حول محور داستان و شخصیت ها باشد. این موسیقی احتمالاً یکی از باورنکردنیترین و تماسدهندهترین موسیقیها، یکی از شگفتانگیزترین موسیقیهای فیلم بود. چیزهای متعددی مانند انتقام، خواستن، زاری، رهایی از دلتنگی، قدرت گرفتن یا نشاط و وقفه را می گوید. صحنه ای را به خاطر بیاورید که کارول اسلحه می گیرد، کاری که انجام می دهد اساساً برای او بیهوده است. در پایان، وایت نیز یکی از بدبختترین فینالهای تاریخ را دارد، من آن را به عقب برگرداندم و یک بار دیگر آن را تماشا کردم و دوباره به عقب برگشتم تا درخششی از اعتماد را ببینم. من تنوع را دوست ندارم، سفید به هیچ وجه، اما پس از تماشای فیلم، دیدگاه خود را تغییر دادم.
جهت دانلود فیلم Three Colors: White 1994 (سه رنگ : سفید) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
شخص بنیادی (کارول) خود متأسفانه خود را از طریق یأس وحشتناک شخصیت میگذراند و خود پیشکلامی او را در پیچپیچ اخراج میکشاند که به هر حال با هر چرخشی که برمیدارد ترکیب میشود. کبوتری که بر روی او غوغا می کند مطمئناً نشان دهنده این است که حتی شخص نمادین او را فقط از سرگین ستودنی نامیده است (همانطور که تصویر عروسی او نشان داده می شود، همسر دلپذیرش می دود و کبوترها در حال بلند شدن هستند و به خط افق اجازه می دهد تا نور را روی زوجی که اخیراً به دنیا آمده اند متمرکز کند) . مدفوع انواع مدفوع، او به لهستان بازگردانده می شود و در یک زباله دانی بیرون می آید، جایی که به طور اتفاقی به او یادآوری می شود که جهان او را عجیب و غریب می کند، حتی بدون هیچ توجیه معتبری. لحن فیلم به سادگی از حفظ مضحک و نظم و انضباط بیهوده اجتناب می کند، که بررسی می شود. همراه اصلی که او پیدا میکند سفر سرنوشتساز خود را دارد که در گل حک شده است () که الزام آن بیش از حد ظالمانه است که حتی نمیتوان آن را به تنهایی مدیریت کرد. بدیهی است که کارول، با وجود داشتن گزینه ای برای تجربه فراوانی، هنوز کاملا مجذوب سابق خود است. یک بار دیگر، مکاتبات آنها دائماً بر اساس مبنایی خام پایه ریزی شده بود او خودش گفت که هرگونه ابراز تداعی/عشق به شیوه صحبت کردن مورد توجه قرار نمی گیرد. توجیه پیوند با پایان و اینکه چگونه او به طرز وحشیانه ای از طریق تلفن او را رد می کند، واقعاً باعث می شود مطمئن شوید که به بیشترین سطح غیرکلامی فرو می رود، و در این جهان، دانش حتی تعادل ندارد. این غوغاهای اولیه بیش از هر نوع منطقی است که بدون شک ارزش او را به عنوان یک همسر و همچنین یک فرد مشخص می کند. سرزنش نامطلوبی که او خطاب به او کرد، با وجود افزایش مواد، نتوانست از خود حمایت کند. صرف نظر از نتیجه و پیامدهای نامعقول آن، کارول برای اینکه مطمئن شود باید خود قبلی خود را محو کند تا در دومینیک احساس نیاز کند. او به سمت مردی که به زندگی بازگردانده شده بود، کاملاً کلامی و از نظر فیزیکی قوی جذب شد، و اوج آن در لحظه جنسی، نور سفیدی را به نمایش میگذارد که نشاندهنده همبستگی دیگری است که تولید میشود. با این حال، او نمی تواند او را در این چارچوب ذهنی بررسی کند. در زمانی که رویای او در ظاهر آرزوهای لیبیدینی خود را نابود کرد، او در این زندگی جدید به کامل ترین معنایش قادر به همگام شدن با خود نبود، نیاز به تحریف آن داشت. در انجام چنین کاری، رویا و موکسی به صورت تصادفی و درهم بازتولید می شوند. مرگ در این زوج ابتدا توسط دومینیک و سپس توسط کارول پشتیبانی می شود و این 2 "جسد متحرک" نمی توانند خود را به ترتیب برای برآوردن نیازهای یک ازدواج سعادتمندانه یا یک تقسیم مشترک مقایسه کنند. در نهایت، جزء لذت فضولی عجیب و غریب از ساختن واقعیت صمیمی سوم که در آیندهای مبهم گسترش مییابد، احتمالاً مهمترین عامل میشود، اما تصدیق این امر صرفاً به درک آن واگذار میشود.
جهت دانلود فیلم Three Colors: White 1994 (سه رنگ : سفید) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
فیلم مرکزی فیلم سه تن (Trois Couleurs) کارگردان فیلم فرانسوی پاک کریستوف کیشلوفسکی (Trois Couleurs) یک طنز واقعاً تاریک است و به طور کلی به عنوان آسیب پذیرترین فیلم در بین سه فیلم شناخته می شود. این درست است، اگرچه، با توجه به ویژگیهای بزرگ ترست، وایت (بلان) هنوز فیلمی درخشان است، و کمدیهای متضاد و حساسیتزدایی که هالیوود به طور معمول به نمایش میگذارد، غیرمعمول است. علاوه بر این، در یک 90 دقیقه ساده، سه رنگ : سفید 1994 هرگز بیش از حد طولانی تاخیر نمی کند. با این وجود، یکی از قضاوت های نادرست مهم درباره فیلم و افسانه آن، کارول (زبیگنیو زاماچوفسکی) - به معنای واقعی چارلی، این است که او یک شخصیت چاپلین است. من قبول دارم که کارشناسان متعددی که از این اصطلاح استفاده می کنند، آن را به عنوان یک ستایش عالی برنامه ریزی می کنند، زیرا به بهترین ستاره های دوره آرام سینما، چارلی چاپلین، و شخصیت او در The Drifter اشاره می کنند. در هر صورت، با این کار، آنها نشان میدهند که چقدر درک درستی از شخص و تصویرگر آن ندارند.
حساس احساسی وجود دارد که The Vagrant هم در موضوعات کوتاه و هم در فیلم Three Colors: Whiteهای جزئی که نشان میدهد نشان میدهد. به این ترتیب که هیچ یک از هنرمندانی که نمایشگاههایشان به این ترتیب در تقابل قرار گرفته و او نمایش داده نشده است. هرگز دقایقی معادل رقص رول در The Gold Rush یا تعطیلی City Lights وجود نداشته است، جایی که بانوی جوان کم بینا میداند که مدافع ظاهراً ثروتمند او The Vagrant است، نه مکانهای پیشرفت در زمان کنونی دیوانه میشوند و نه در The Incomparable Tyrant به زمین رقص با کره زمین برخورد کرد. تا آنجایی که ممکن است به برخی مربوط باشد، هیچ یک از نمایشگاههای بعدی را ناچیز نمیدانیم، مانند کار جولیتا ماسینا در نقش جلسومینا در La Strada اثر فدریکو فلینی، یا زاماچوفسکی در لباس سفید، شگفتانگیز هستند، اما هیچیک از این نمایشگاهها به آن ترکیب چاپلینیک نزدیک نمیشوند. شادی و احساسات کم رنگ کارول به عنوان مدل، غیرقابل انکار، ترسناکتر و کسلکنندهتر از هر کسی است که چاپلین بازی میکند. درست از همان ابتدا چیزی در مورد او وجود دارد. در هالیوود، فردی مانند قدرتش به یک جلاد مزمن یا کودک آزاری ختم می شود.
با همه اینها گفته شد، سفید هر زمان که طنز معیوب باشد، عالی است، و اگر یک فیلم هالیوودی بود، احتمالاً رتبه بسیار بالاتری داشت. در ارزیابی پایه در سراسر جهان صرفاً به این دلیل است که شخصیتهای آمریکایی آنقدر با طرز کار وحشتناکی داغاند که فیلمی مانند این باید در مقابل شرکای رایج اروپاییاش و خویشاوندان خودش در مجموعه سه تایی سه واریته تصمیم گرفته شود، برخلاف سطوح پایینتر فیلم آمریکایی. آدرس ها. اگر تصمیم بر خلاف دیدگاه استاندارد تقلید گوز، یا فرمولهای «کمدی رمانتیک» خالی بود، در منظری بسیار قابل توجهتر دیده میشد. با این وجود، قطعا ارزش دیدن دارد و روشی موثر برای گذراندن یک شب است. آخرین کمدی سبک دل از آمریکا کی بود که چنین پرونده ای برای آن ساخته شد؟
جهت دانلود فیلم Three Colors: White 1994 (سه رنگ : سفید) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
فیلم فرانسوی Trois couleurs: Blanc با عنوان Three Tones: White (1994) در ایالات متحده به نمایش درآمد. سه رنگ : سفید توسط کریستوف کیشلوفسکی، رئیس Clean آهنگسازی و هماهنگ شده است.
فیلم در پاریس شروع می شود، اما مدت زیادی بعد از آن منطقه به لهستان تغییر می کند. در سه رنگ : سفید زبیگنیو زاماچوفسکی در نقش کارول، متخصص مو که از لهستان محلی خود به پاریس نقل مکان کرده است، بازی می کند. در پنج دقیقه ابتدایی، متوجه میشویم که کارول با دومینیک (جولی دلپی) پیوند خورده است، اما او با توجه به اینکه "ازدواج به پایان نرسیده است" از او جدا میشود. بدیهی است که همزیستی جنسی آنها قبل از ازدواج درست بوده است، در همان زمان، از زمان ازدواج، کارول ناتوان شده است. جولی دلپی برای بقیه فیلم. من از این موضوع شگفت زده شدم، به این دلیل که ژولیت بینوش تقریباً در تمام صحنه های سه تن: آبی حضور داشت. با وجود این، در این فیلم، نقش اصلی زن واقعاً نقش مکمل را ایفا میکند، و البته یک نقش کوچک.
البته دلپی فوق العاده دوست داشتنی است و ما از فیلم های مختلف می دانیم که می تواند بازی کند. با این حال، اگر روی پرده نباشد، نمی تواند بازیگری زیادی انجام دهد. (این اتفاق می افتد، با توجه به شکوه دلپی، دو جوانی که نزدیک ما نشسته بودند، پخش کردند که او "سوزاننده است." من هرگز نشنیده بودم که این اصطلاح برای نشان دادن لذت یک بازیگر استفاده شود، اما منظور آنها را فهمیدم.)
کارول به لهستان بازگشته و با مشکلات مختلفی روبرو شده است که پذیرش برخی از آنها دشوار است. با این حال، او به هر طریقی نیاز داشت به لهستان بازگردد و این کار را انجام داد.
بقیه فیلم نشان می دهد که کارول از مغز خود برای تبدیل شدن به یک استایلیست در یک سالن کوچک به یک ثروتمند استفاده می کند. مردی با ولوو رانده اسکورت.
مردم همچنان به او می گویند، "اکنون می توانید هر چیزی را در لهستان بخرید." من انتظار دارم که این رویکرد رئیس کیشلوفسکی است که به ما توصیه می کند در سال 1994، جمهوری پاک تنها پنج سال داشت. پس از خروج سربازان روسی، یک انفجار خشمگین صنعتگر رخ داد. کارول در آن محیط شکوفا می شود.
فیلم چند خم عجیب و غریب دیگر می گیرد و به شیوه ای غیرمعمول تمام می شود. (اگر مجذوب شده اید، می توانید با بررسی پرسش های متداول این فیلم، چند ثانیه آخر فیلم را کنترل کنید.)
من اعتماد دارم که Three Tones: Blue فیلم فوق العاده ای است. فکر می کنم فیلم Three Tones: White فیلم بسیار خوبی است، اما ارزش یک گشت و گذار استثنایی برای دیدن آن را ندارد. سه رنگ : سفید به طرز تحسینبرانگیزی روی DVD کار خواهد کرد.
ما سه رنگ : سفید را در تئاتر فوقالعاده درایدن در سالن نمایشگاه جورج ایستمن در روچستر، نیویورک دیدیم. به عنوان یکی از ویژگی های مجموعه "سه تن: یادآوری کریستوف کیشلوفسکی" نمایش داده شد. سه رنگ : سفید دارای رتبه بالای 7.7 IMDb است، بنابراین، بدیهی است که بسیاری از افراد بیشتر از من از آن لذت بردند. شاید آنها ارتباط بین کارول و دومینیک را به عنوان نشان دهنده ارتباط بین لهستان و فرانسه می دانستند. احتمالاً من نمادهای دیگر را از دست دادهام
اگر سه تن: آبی و سه تن: قرمز را میبینید، برای اوج گرفتن باید سه تن: سفید را ببینید. فقط پیش بینی نکنید که باید یک اثر هنری باشد.
جهت دانلود فیلم Three Colors: White 1994 (سه رنگ : سفید) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
من با پیش فرض های نسبتاً کم وارد سه تن: سفید شدم، و به طور جمعی شنیدم که با اختلاف بسیار زیاد، وحشتناک ترین از مجموعه سه تن است. در حالی که بدون شک با عظمت آبی مقایسه نمی شود، اما من احساس می کنم که در نوع خود به طرز تحسین برانگیزی عمل می کند، علیرغم این واقعیت که مطمئن هستم پیش فرض های رقت انگیز من به من کمک کرد تا احساس سپاسگزاری را بسیار بیشتر از آنچه که انجام می دادم انجام دهم. فرض کنید من بعد از اجدادش نابینا شده بودم. در هر صورت، سفید جای احترام دارد. من معتقدم یکی از چیزهای جذاب دیگری که کریستوف کیشلوفسکی در این سه مجموعه از او رخ می دهد، نحوه بازی او با انتظارات مردم است. و وضعیت این نمایش فوقالعاده تیره و تار از شخصی بود که با بدبختی باورنکردنی میجنگید، اما هرگز به یک جشن پر شور اشک تبدیل نشد و بهطور غیرمعمول به سبکی ترکیبی و امیدوارکننده تمام شد. تبدیل به این نوع دشمن بدبختی شد که در تکاندهندهترین خاک پر شد، هرچند به چیزی تبدیل شد، به خصوص حیوان خودش. وایت فکری مشابه را دنبال میکند، صرفاً در ژانری کاملاً متفاوت.
ما با کارول (زبیگنیو زاماچوفسکی) در دادگاه شروع میکنیم که از نیمه بهترش (ژولی دلپی) بر خلاف میلش و تظاهرات اولیه جدا میشود. انبوهی از زمزمههای خستهکنندهای است که نشان میدهد این مرد بدبخت توسط سابق عوضیاش دزدیده میشود. او یک اثر واقعی است و تماشای این جمجمه بیحس که در تلاش برای به دست آوردن او تلو تلو میخورد، گیجکننده است، در حالی که واقعاً توضیح واضحی برای کسی وجود ندارد که به سادگی او را نکشد. کارول در یک ایستگاه مترو با میکولای (یانوش گاخوس)، که در نهایت او را به لهستان برمیگرداند، یک تجربه فرصتی را به دست میآورد و کل وضعیت به این شکل وحشیانه از شوخیهای عجیب و غریب، با کلاهبرداری و اسلحه گرم و منظره استاندارد پیش میرود. جایی که آبی در مقابل بدشانسی بود، سفید بسیاری از کمدیهای صمیمانه است.
کل ماجرا حول این دلیل سازماندهی شده است که تلاش میکند بانویی را که دوستش دارد، به دست آورد، با طیف وسیعی از آثار شکست. کمدی در وسط ترتیبات مثال زدنی مانند پنهان شدن کارول در کیسه ای که در ترمینال هوایی گرفته می شود وجود دارد، با این حال کیشلوفسکی همه آنها را با این لحن بسیار عبوس و جذاب ارائه می دهد. با وجود تنظیمهای کمدی غیرقابل انکار، او هرگز سراغ قهقهه نمیرود و این چیزی است که این قطعه را بسیار جذاب میکند. نه، هرگز به مرزهای عمیق آبی نمی رسد و من باید اعتراف کنم که از کمبود قدرت بصری که کیشلوفسکی در فیلم Three Colors: White گذشته آنقدر درخشان نشان داد، ناامید شدم، با این حال در اینجا او به طور قابل ملاحظه ای در بازگویی این داستان مستقیم با فیلم بعدی، به طور قابل توجهی به صفر می رسد. عدم تفکر در مورد احساسات یا موضوعات انتقادی. این یک طنز احمقانه و بدون طنز است (علیرغم این واقعیت که یک صحنه وجود داشت که باعث شد من با صدای بلند بخندم) و همه چیز تا حدی به اوج می رسد.
من معتقدم که رفتن پس از اینکه آبی یک فرض خاص را به شما می دهد، کاملاً به این موضوع توجه کنید، و تغییر شدید در لحن به زمان طولانی نیاز دارد تا به آن عادت کنید. این هم کمکی نمیکند که نمایش فیلم اساساً این باشد: "ببینید مردم، این جولی دلپی است! دقایق. در هر صورت، وقتی فراتر از این تردیدها رفتم و شروع کردم به درک ارزش این موضوع که کیشلوفسکی چگونه آن را به وقوع میپیوندد، واقعاً شروع به قدردانی از آن کردم و در پایان به طور مثبت بر من غالب شد.
جهت دانلود فیلم Three Colors: White 1994 (سه رنگ : سفید) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
زمانی که سه رنگ : سفید را به طرز جالبی دیدم، آن را به خصوص بهتر از فیلم های آبی و قرمز دانستم. آنچه من به آن احترام می گذاشتم اساساً احساسات نشان داده شده، رویکرد نشان دادن آنها، ارتباط احساسات افراد مختلف، و همکاری احساسات مختلف توسط یک فرد مشابه بود. امروز میتوانم با این دیدگاه موافق باشم، البته به شرطی که هر صحنه به تفکیک ارزیابی شود. منطق فیلم روی هم رفته لنگ می زند و پذیرفتن اینکه کیشلوفسکی از آن می دانسته سخت نیست. یک مرد پاک و یک آرایشگر زن فرانسوی (کارول و دومینیک) در یک رقابت جهانی در بوداپست شرکت می کنند. آنها ناامید کننده شیفته و شروع یک رابطه جنسی. بعد از مدتی کارول ضعیف می شود. با گذشت زمان، آنها ازدواج کردند، اما ازدواج هرگز "تکمیل" نخواهد شد. در درایو دومینیک آنها در آخرین جدایی. کارول به بیرون پرت می شود و در واقع جایی برای استراحت ندارد. در حال حاضر، او در جیب خود کلید مغازه دومینیک را پیدا می کند تا بتواند در یک عصر دیگر استراحت کند. هنگامی که دومینیک صبح روز بعد ظاهر می شود، آنها تلاش جنسی دیگری انجام می دهند. علاوه بر این، در صورت عدم موفقیت کارول، یک رابطه عاشقانه متناسب پیش می رفت. در هر صورت، وقتی کارول کوتاه می آید، برای دومینیک کافی نیست که کلیدش را پس بگیرد. او به قصاص بدی نیاز دارد: پرده ها را روشن می کند و به پلیس گزارش می دهد که کارول این کار را انجام داده است. بنابراین، کارول در واقع نمی توانست به شیوه ای قانونی به لهستان بازگردد. تا این مرحله، همه مسائل هوشمندانه را می توان بدون هیچ تلاش قابل توجهی حل کرد. معادل برای مجموعه موارد زیر معتبر است: کارول چگونه میفهمد که چگونه نزد خواهر یا برادرش در لهستان برود و چرا به همدست و همراه نزدیک صاحب یک شرکت ساختاری برجستهتر تبدیل میشود. با این حال، وقتی کارول به دومینیک بازمی گردد، منطق از مسیر خارج می شود. او وصیت نامه ای تنظیم می کند و دومینیک را تنها جانشین همه دارایی های خود می کند. او یک جسد روسی می خرد. خواهر و برادرش و همراهش جسد را کارول می شناسند. جسد به درستی پوشانده شده است و دومینیک برای شرکت در مراسم یادبود به لهستان می آید. (شاید کسی او را در مورد وصیت نامه روشن کرده باشد.) وقتی به مسافرخانه برمی گردد، کارول را در تخت ردیابی می کند و این بار او ضعیف نیست. - صبح روز بعد پلیس به مسافرخانه ظاهر می شود: دومینیک با کشته شدن کارول مرتبط است. تأیید او مبنی بر اینکه او به هیچ وجه نمرده است و شب بعد از مراسم یادبود با او دراز کشیده است، در مورد او کارساز نیست. او متهم است (و ممکن است یک حبس مادام العمر داشته باشد). زمانی که کارول در زندان به سر می برد، در برخی موارد، کیسه های کوچکی را به نگهبان می سپارد و او آنها را به دومینیک می دهد. او پشت پنجره سلولش، و کارول در حیاط زندان، دستان خود را با محبت های بی آلایش برای یکدیگر تکان می دهند. - بخشی از مسائل این پیاپی مناسبت ها قابل رسیدگی است. کارول می توانست مخفیانه به زندگی خود ادامه دهد. علاوه بر این، نگهبان زندان ممکن است بپذیرد که مثلاً پسر عموی دومینیک است. زندانیان منبع شادی زیادی ندارند که غالباً آماده هستند تا افرادی را که به دلیل احتیاط آنها را به زندان فرستادهاند عفو کنند تا کمی مکاتبه انسانی داشته باشند (از آنجایی که برای مدت طولانی در دادگاههای قانونی کار کردهام بینش بالایی در این زمینه دارم. ). با این وجود، کارول چگونه باید مطمئن باشد که می تواند در اقامتگاه نعوظ داشته باشد؟ در صورتی که او بر این اتفاق واحد پیروز نمی شد، کل ترتیب قصاص از بین می رفت. - آیا کیشلوفسکی به این نکته اشاره می کند که کارول می تواند به اندازه کافی کار کند اگر هیچ احساسی یا احساسات ظالمانه ای در کار نباشد، در حالی که احساسات خوب مانع از کار نرم می شود؟ با فرض اینکه این همان چیزی است که او به آن اشاره می کند، در موقعیت بدی قرار می گیرد که ناظر را برای «استنتاج» آن به عهده بگیرد. همچنین، مثال مشابهی را نمی توان برای Dominique اعمال کرد. صرف نظر از انحراف آشکار او در یک صحنه کلیدی، احساسات خوب غیرقابل آمیختگی او در زندان، دلیل تاسف باری است از تمایل مازوخیستی.
جهت دانلود فیلم Three Colors: White 1994 (سه رنگ : سفید) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
کریستوف کیشلوفسکی واقعیت درخشش نابخشودنی را در فیلم Three Colors: Whiteهای اولیهاش نشان داد، اما آفرینش جهانی او با استایلی شیک به تصویر کشیده شد. از زمان بدون بسته شدن (1985) کیشلوفسکی با کریستوف پیزیویچ، فیلمنامه نویس و زبیگنیو پریسنر نویسنده موسیقی کار کرده بود - و وایت نیز توسط این سه نفره خیره کننده ساخته شده است. در کتاب مصاحبه کیشلوفسکی، درخشش او و شرایط خودش را مورد بحث قرار میدهد که بسیار گیجکننده بود. The Clean حقیقت وحشتناک و قطع ارتباط بود، اما پس از آن دوباره نتوانست خود را در جای دیگری ببیند. او به طور کلی به نظر می رسید که به آنجا باز می گردد و می گفت که هرگز آن را درست نمی کند. در حین تأمل در این مورد، می توان سفید را یک فیلم خصوصی استثنایی برای کیشلوفسکی در نظر گرفت. پیامد پاک حقیقت، احساس (پاک) شیوع، استرس ناشی از تنش معمولی است که باید به صورت عدم پاسخگویی، نقص در بیان عمیق و کناره گیری اجتماعی قابل مشاهده باشد. این عوارض جانبی بهعلاوه بهعنوان تصویر کیشلوفسکی از لهستان جدید «آزاد» قابل توجه است.
بخش اولیه در مجموعه سه تایی سه گونه، آبی نشان داد که نمیتوان به آن فرصت دست یافت و افرادی که فکر میکنند آنها رایگان هستند به طور کلی از آن دورتر هستند. هیچ کس جز عشق نمی تواند ماهیت واقعی خود را نشان دهد. وایت با این کار پیش می رود و اهمیت یکنواختی را زیر سوال می برد. همانطور که فرصت است، یکنواختی یک فریب است - برای کیشلوفسکی. وایت درباره یک آرایشگر موهای تمیز، کارول است که در فرانسه زندگی می کند. دومینیک دیگر مهم او با توجه به نقص کارول برای راضی کردن او باید جدایی بگیرد. در نتیجه کارول متروک می شود و به ورشو، لهستان باز می گردد. لهستان «آزاد» جدید مملو از تحقیر، گناه، بازار زیرزمینی و تجارت نقدی است. شرکت در کشور کارآفرین جدید، کارول برای خود ثروت بسیار زیادی به دست می آورد و با بازگشت به سابق خود قادر است. در فیلم Three Colors: White سفید، کارول دقیقاً در همان موقعیتی است که جولی بلو در آن قرار داشت، به این دلیل که او واقعاً نیمه بهتر خود را میپرستد. کیشلوفسکی گفته بود: "هیچ کس نمی تواند معادل باشد، و هیچ کس واقعاً نیازی به معادل بودن ندارد، زیرا کسی معمولاً باید معادل تر از دیگری باشد."
اولین فیلم سه رنگ، آبی، فوق العاده احساسی، بدبخت و اثیری بود. با این حال، سفید چیز دیگری بود اگر در کلاس و سبک بررسی می شد. بدیهی است که موضوعات مشابهی را مدیریت میکرد و شخصیتهایش را در موقعیتهای مشابهی قرار میداد، اما شیوه حرکت کیشلوفسکی به سمت موضوع کاملاً متفاوت بود. سفید یک درام سرگرم کننده بود، به طور قابل توجهی معقول تر از تقریبا رویایی احتمالا آبی. در نوع کیشلوفسکی، تقریباً شاد، سعادتبخش بود و علاوه بر این، ممکن است خصوصیترین فیلم او باشد - معمولاً بهعنوان یک خودنمایی غیرمنتظره تلقی میشود. درباره مردی که همه چیزهایی را که غرب روی میز آورده است، دارد، اما مانند یک مرد خارج از پایگاه، احساس «ناتوانی» ضعیفی دارد.
موضوع اساسی در کل خلقت کیشلوفسکی «گرفتن» بود. 22 پرستش و فرصت. در سه رنگ سه تن این به طور قابل توجهی بدیهی تر و قابل توجه تر است - این موضوع اصلی مجموعه سه است. یک مرد آزاد نیست و کمترین زمانی که او انتظار دارد، عشق و فرصت هرگز نمی توانند در پیوندی مشابه قرار بگیرند. در بلو جولی تلاش میکند تا فرار کند، اما باید بازگردد، زیرا او هنوز شیفته است - او نمیتواند مستقل و آزاد باشد. کیشلوفسکی به این موضوع، عشق به عنوان زندان، در سفید باز می گردد. صحنه ای که کارول و دومینیک از پنجره زندان با یکدیگر همدلی می کنند. این دو مورد تحسین قرار گرفتهاند و نمیتوانند آزاد باشند، زیرا نمیتوانند معادل هم باشند.
سه تن: رنگ سفید درباره برابری و راز محبت و فرصت است. این تصویری از شرایط گیج کننده خود کیشلوفسکی است. با این حال، به همین ترتیب تصویری بسیار زیبا و سرگرم کننده از صنعتگر جدید لهستان است. کیشلوفسکی نه پیش از لهستان سوسیالیست و نه پیش از لهستان جدید سقوط کرد. در واقع، حتی آن سفید احتمالاً به اندازه آبی دوست داشتنی نیست و به اندازه قرمز جدی نیست، یک تقلید مسخره آمیز غیرمنتظره بسیار با استعداد است، در واقع یک درام. من بسیاری از صحنههای تماس را در آن ردیابی کردم، و حتی بهعنوان یک داستان به طرز تحسینآمیزی عمل میکند. فیلمنامه کریستوف پیزیویچ و کیشلوفسکی فوقالعاده بود، با موسیقی خیرهکننده زبیگنیو پریسنر. یک قطعه فیلم فوق العاده.
جهت دانلود فیلم Three Colors: White 1994 (سه رنگ : سفید) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
"سه تن: سفید" دومین قطعه از مجموعه سه گونه کریستوف کیشلوفسکی است که قسمت های مختلف آن آبی و قرمز است. بدیهی است که اینها سایه های بنر فرانسوی هستند و همانطور که کیشلوفسکی نشان می دهد این سه تن به طور فردی بیانگر آزادی، انصاف و دسته هستند، البته این ترجمه ای نیست که در هیچ مقطعی به طور رسمی توسط دولت فرانسه پذیرفته شده باشد. رنگ سفید در این طرح سایه برابری است، البته به همان شکلی که «آبی» «آزادی عاطفی» را در مقابل آزادی سیاسی مدیریت میکند، بنابراین «سفید» اهمیتی کاملاً متفاوت به ایده «برابری» میدهد. به آن توسط اکثر دانشمندان سیاسی. (ترجمه «برادری» در «قرمز»، در هر صورت، به اهمیت معمول کلمه نزدیکتر است).
در «آبی»، روی هم رفته در فرانسه، و «قرمز»، در سوئیس فرانسوی زبان تنظیم شده است، همه مبادلات به زبان فرانسوی است. با این وجود، «سفید» به عنوان فیلم قبلی کیشلوفسکی «وجود دوگانه ورونیک» در نیمه راه در فرانسه و تا حدودی در لهستان و با گفتمانی به دو گویش می گذرد. شخص اصلی کارول، یک شهرک نشین پاک در فرانسه است. داستان در دادگاهی در پاریس آغاز میشود که در آن همسر فرانسوی دوستداشتنیاش، دومینیک، کارول را به دلیل عدم انجام کار به دلیل جدایی از او شکایت میکند. جدایی پذیرفته می شود و کارول نیز شغل خود را از دست می دهد (او در یک سالن زیبایی که متقابلاً با دومینیک در اختیار داشت کار می کرد)، حق خانه در فرانسه و اکثریت پول نقد خود را از دست می دهد. علیرغم اینکه او دیگر امتیاز اقامت در فرانسه را ندارد، پول نقدی برای عبور هوایی به لهستان ندارد و می تواند در یک کیسه پنهان به کشورش بازگردد، برنامه ای که وقتی کیسه به دست می آید بد به نظر می رسد. کارگران بیوجدان در فرودگاه گرفته شدهاند.
در بازگشت به لهستان، کارول روشی را پیدا میکند که به وسیله آن میتواند پول نقد بیاورد و از آن برای انتقام گرفتن از کسانی استفاده کند که میپذیرد او را تجاوز کردهاند، به ویژه دومینیک. به همین ترتیب یک داستان فرعی وجود دارد که در آن کارول برای کشتن مردی که باید گرد و غبار را گاز بگیرد، پول نقد را تصدیق می کند، اما برای پایان دادن به همه چیز از قدرت ذهنی خود غافل می شود. «برابری» که فیلم با آن معامله میکند، اعتقاد کارول به این است که انتقام، او را با دشمنانش «برابر» میسازد، زیرا او پشت خود به آنها خواهد داشت.
کارول زبیگنیو زاماچوفسکی نمونه اولیه است. بر روی «مرد کوچک»، یکی از بستگان نزدیک «ولگرد کوچک» چارلی چاپلین، که بسیار شوکه کننده تماشاگران و احتمالاً خودش، در موقعیتی قرار می گیرد که تبدیل به یک «مرد بزرگ» می شود. این طرح داستانی ممکن است مدیون یکی از آثار نمونه نویسندگی فرانسوی، «کنت مونت کریستو» دوما باشد، که به همین ترتیب شامل مردی میشود که با او برخورد جدی میشود، اما در پی ثروتمند شدن، مییابد چگونه خود را در برابر دشمنانش دفاع کند. تجربیات کارول در کیف ممکن است بر اساس فرار ادموند دانتس از زندان باشد.
به نظر میرسد که استفاده کیشلوفسکی از تصاویر متنوع به عنوان مجموعه سه پیشرفت افزایش مییابد. در «آبی» چند صحنه زیر نور آبی گرفته میشود و یک آیتم آبی غیرقابل انکار وجود دارد، با این حال به طور کلی تنوع (و مطمئناً، لحنهای درخشان در کل) در آن فیلم به حداقل میرسد. در «سفید» مقالات سفید نسبتاً بیشتری وجود دارد، از جمله لباسهای لباس کارول و وسیله نقلیه دومینیک، و چند صحنه، بهویژه در لهستان، در میان برفها و یخهای زمستان اتفاق میافتد. با این وجود، در «قرمز»، مقالات قرمز خیرهکننده در سراسر فیلم زیاد میشوند. یکی دیگر از روش هایی که کیشلوفسکی این سه فیلم را ادغام می کند، استفاده از شخصیت های تکراری است. کارول و دومینیک لحظهای به پایان «آبی» ظاهر میشوند و به پایان «قرمز» اشاره میکنند.
مشکل اصلی من با فیلم این است که بهطور مؤثر پخش نمیشود. پیگیری این فعالیت ممکن است دشوار باشد، و اغلب چالش برانگیز است که دقیقاً چیزی که در حال انجام است انجام شود. برخی از طرح های افتتاحیه وجود دارد. بازگشت کارول در کیف به لهستان از طریق کمک یک پست فردی به نام میکولای که با او آشنا شده به دست می آید. با این حال، میکولای آشکارا ثروتمند و مؤثر است، بنابراین ما مجبوریم که بپرسیم چرا او فقط به کارول پول نقدی برای پذیرش هوایی نداده یا به آن وام نداده است. من معتقد بودم که کیشلوفسکی با دومینیک که اشتباه اصلی او این بود که از عشق به مردی که با او ازدواج کرده بود، بسیار شدید بود. به نظر می رسید که این کمال به خصوص جنسیت گرا باشد. علیرغم اینکه زاماچوفسکی ارائه خوبی دارد، «سه تن: سفید» هرگز فیلم شماره یک من نبوده است. می توان گفت که معادل "آبی" را توصیف می کند. "قرمز" از نظر من بهترین مجموعه سه تایی است. 5/10
جهت دانلود فیلم Three Colors: White 1994 (سه رنگ : سفید) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
موضوع نامه نگاری یکی از وحشتناک ترین موضوعات مورد بررسی است که عموماً در نویسندگی، فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی مورد بررسی قرار می گیرد. با نشان دادن اینکه حداقل یک شخصیت اصلی در ابتدا چگونه با سختیهای خود روبرو میشود، زیرا به اندازه کافی برای افرادی معادل تلقی نمیشوند که ممکن است به راحتی درباره هر چیزی بدون درک موضوع قضاوت کنند. چند داستان با نابودی کامل شخصیتهای اصلی به پایان میرسند، بدون اینکه بدانند چگونه میتوانند چیزی را که در جستجوی آن بودند به دست آورند. داستانهای مختلف با شخصیتهای اصلی به پایان میرسند، که میدانند چگونه به اندازه دیگران اهمیت پیدا کنند و تقریباً تحقق پیدا میکنند. پس از پیشرفت Trois Couleurs: Bleu، تهیه کننده مولف، کریستوف کیشلوفسکی، با بررسی موضوع تعادل، بخش زیر از مجموعه سه تایی سه واریته را پیش برد. با مرتبط کردن آن با واریته سفید که به ارزش ویژه می پردازد. در سال 1994 Trois Couleurs: Blanc اثر کریستوف کیشلوفسکی به همراه زبیگنیو زاماچوفسکی و جولی دلپی منتشر شد. در خلاصه داستان فیلم آمده است: پس از جدایی در پاریس، کارول (زبیگنیو زاماچوفسکی) خارجی پاک، همه چیزهایی را که برای او شهرت داشت، مانند پول نقد، محل اقامت، آرایشگاهش و غیره از دست می دهد. او با بازپس گیری انصاف خود به لهستان باز می گردد. اخیراً به دنبال تلافی برای همسر قبلی خود دومینیک (جولی دلپی) است که باعث بدبختی و شرمندگی او شده است. برخلاف Trois Couleurs: Bleu، فیلم بهعنوان یکی از ویژگیهای مجموعه سه تایی سه گونه، داستان را به گونهای دیگر بازگو میکند. با تنظیم داستان هم در لهستان و هم در فرانسه، برای درک اینکه چگونه فرد اساسی وضعیت خود را تغییر می دهد، از نابودی کامل تا بازپس گیری چیزهایی که از دست داده است. فیلم در واقع از سبکی بصری با ساخت توالی های فوق العاده استفاده می کند که موزیکال بودن روایت را نمی شکند. در واقع، حتی فیلم هم موضوعات بیشتری را بررسی کرد، از آنچه Trois Couleurs: Bleu می توانست داشته باشد. هنوز چند مؤلفه گمشده وجود دارد، که داستان میتوانست آنها را بررسی کند و حتی چند بازتاب شگفتانگیز را ارائه دهد، که به نظر بسیاری احتمالاً مرتبطترین موضوعات هستند. خالقان خلقت، Halina Dobrowolska و Claude Lenoir تنظیماتی را انجام دادهاند تا نشان دهند که شخص اصلی در چه شرایطی شروع کرده است، با ادامه زندگی کامل. با دیر از دست دادن همه چیز، اقامت در تاسف بار ترین قطعات از نقاط. تا زمانی که او با بدست آوردن یک زندگی کامل صعود می کند تا همه چیزهایی را که از دست داده است، بازیابد. فضاها و سایههای تنظیمات، بهویژه رنگ سفید، سوژههای فیلم را واضحتر میسازد تا اساسیترین اجزای داستان باشند. ادوارد کلوسینسکی، فیلمبردار، با نشان دادن نحوه برخورد شخصیت اصلی با تغییرات، بخشی از نماهای اساسی را در هر تحولات دوربین و در هر نما گرفته است. با گرفتن احتمالاً احساسیترین قابها که به خارقالعادهترین عکسها تبدیل میشوند. اورسولا لسیاک، تصحیحکننده، موزیکال بودن روایت را با نشان دادن به شیوهای معقول توضیح داد که چگونه داستان از ابتدا تا آنجایی که ممکن است روایت میشود. بهویژه با مرتبط کردن فیلم با Trois Couleurs: Bleu، بدون اینکه ادامهای فوری باشد، در عین حال بهعنوان یک داستان بعدی، که با مجموعه سه تایی سه آهنگ ارتباط برقرار میکند. موسیقی متن توسط زبیگنیو پریسنر با نت های ملودیک توضیح داده شده است، که با نحوه تصمیم گیری شخص اصلی برای حل مسائل خود مرتبط است. به طور مشابه، محیطهای ملودیک نحوه بیان این تطابق را در دیدگاه شخصیت اصلی به تصویر میکشند. زبیگنیو زاماچوفسکی در نقش کارول، یک شهرک نشین، نمایشگاهی خارق العاده برگزار کرد. کلین که زمانی توسط دومینیک از هم جدا شد و خجالت کشید، او می فهمید که چگونه می تواند هر یک از چیزهای ارزشمندی را که از دست داده بود، بازپس گیرد. در واقع، حتی باید بینشهای بیشتری در این مورد وجود داشته باشد، بهصورتی که کارول بررسی میکند که آیا او کسی نیست که به طور خاص با مسئلهای معادل خود مواجه شده یا حتی در حال حاضر با آن مواجه است. چند بینش در مورد فرض اینکه او به نقاط اساسی بازگردد، او با همسر قبلی خود بوده است، جایی که سعادت وجود داشته است. جولی دلپی در نقش دومینیک، همسر قبلی کارول که ممکن است پس از جدایی او را شرمنده کند، با از دست دادن همه آنچه که دارد، ارائه بسیار خوبی انجام داد. در اواخر کارول همه چیزهایی را که از دست داده بود به دست آورد، او با نتیجه شگفت انگیزی روبرو شد که او را خراب کرد. در واقع، حتی باید بینش بیشتری در مورد وجود داشت، با این فرض که دومینیک بعد از جدایی بسیار خوب از او مراقبت می کند. با فرض اینکه او خاطرات مطمئن یا حتی بدبینانه ای در مورد کارول دارد، تا به طور قطعی بر احساسات او تأثیر بگذارد. چند بینش صریح در مورد اینکه کارول کدام اعتراضات را دور انداخته است، و همچنین بخشی از مواردی که او هنوز نزد خود نگه داشته است. Trois Couleurs: Blanc یک توسعه جذاب از یک مجموعه قابل توجه از سه است که علاوه بر این به ظرافت هایی نیاز دارد تا یک داستان تمام شده باشد.
جهت دانلود فیلم Three Colors: White 1994 (سه رنگ : سفید) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
در روایت «سفید»، یکی از بخشهایی از «سهگانههای سه گونه» که حرفه کیشلوفسکی را پوشش میدهد (این دومین بعد از «آبی»، کمی قبل از «قرمز» ارائه شد)، کارول ( زبیگنیو زاماچوفسکی) به دومینیک (ژولی دلپی) وابسته است، اما در ابتدای فیلم آنها در حال جدایی هستند. دقیقا چه آسیبی به او وارد کرد؟ ما خیلی نمی دانیم. تنها چیزی که واقعاً می توانیم درخشش داشته باشیم این است که او در همان زمان با اشتیاق او را می ستاید. لزوماً اینطور نیست که سه رنگ : سفید انساندوستانه باشد، یا بهتر بگوییم من احساس نمیکنم که واقعاً بازی کیشلوفسکی با تقلید در اینجا باشد - و بدون تردید، این همان هجو (و طنزهای دور و نزدیک) است که می تواند برای چنین رئیسی باشد. در حالی که دومینیک در حال نقشه کشی است - او کارول بیچاره را تنها با یک کیف رها می کند، و بدون توجه به اینکه او تلاش می کند او را پس بگیرد، (به روش های دیگر) شل و ول می شود. ممکن است او در هر نقطه ای او را پس بگیرد چگونه؟ او هنوز هم به او وسواس دارد - او حتی مجسمهای میخرد که به نظر میرسد همه او در کنارش است.
از طریق یک موقعیت تا حدی دیوانهکننده، که به یاد میآورد با یک فرد تمیز دیگر برای فرانسه ملاقات کرد که معتقد است او باید حمل کند. یک قتل در ازای پول نقد (یک تن از آن) و بعد از ردیابی راه بازگشت به لهستان، آن را دریافت کردید، خودش را در یک کیسه فرو کرد (مطمئناً، آن را میگیرند و او توسط جنایتکاران به کوبیده میشود، اما هزینه پرداخت آن است. برای بازگشت به لهستان). او تلاش می کند تا خودش را پشتیبان بسازد، و بر اساس تصادف و خلاقیت این کار را انجام می دهد - و مجرمان مختلف را قبل از اینکه فرصتی برای تصاحب اموالشان داشته باشند - فریب می دهد - و همه اینها واقعاً برای انجام یک کار خاص است: بفهمید چگونه دومینیک را بدست آورید. بازگشت به زندگی اش چگونه ممکن است این کار تمام شود؟ با چند روش غیرمحتمل ضروری است.
دو یا سه فوکوس در سفید، شاید در اواسط راه، زمانی که فیلم خیلی مطمئن نبود که چگونه کارول را مدیریت کند، تا حدودی کند به نظر می رسید. او دقیقاً در حال حرکت در واساو چه می کند؟ این داستان به کجا خواهد رفت؟ همچنین، از همه گیجکنندهتر، به چه دلیلی دومینیک دلپی - از نظر من، خودسرانه - دو بار در مرکز فیلم ظاهر میشود، صرفاً گیرههایی از صحنههای او بعداً در فیلم Three Colors: White؟ کیشلوفسکی در سه رنگ : سفید نسبت به آبی یا قرمز، به طور قابل ملاحظهای خیانتکارتر است، فیلمهایی که با شرایط مهم دیگری در مورد تنش وجودی و عدم معاشرت با افراد پس از آسیبهای ناشی از لغزشهای ارتباطی مدیریت میکنند (دفتر بینوش، که به طور تصادفی در یک تلاقی ظاهر میشود- و-شما ظاهر و Trintignant را از دست خواهید داد).
من فکر میکنم راه برای من بعد از دیدن فیلم و دیدن مفسری که به رویکرد کیشلوفسکی بهعنوان ارزیابی سرمایهگذاری آزاد در برش نگاه میکرد، به وجود آمد. سن لبه قبل از درک این موضوع، وایت فیلمی جذاب بود، اما نسبتاً «سبک» در آنچه روی میز می آورد. این داستان هنوز هم داستانی است که یک فرد طلاق گرفته است، با پیشنهادهایی در نمایش سوم، به خاطر خدا، مرد سوم در دوگانگی شخصی که در حال انجام یک عمل مرده است. با این حال، آنچه در سه رنگ : سفید وجود دارد - که عناصری از لحن عنوان آن در عکسهای فوری افشاگری، لباس عروسی که دلپی میپوشد، و یک "لحظه" اوج واقعی آشکار میشود - طنز و سرمقالهای است که عموم مردم، مانند لهستان، خود را نشان میدهند. دوران پایان حکومت سوسیالیستی ای کاش زمانی که آن را تماشا میکردم، آن تنظیم را چیز دیگری قرار میدادم، و شاید در تماشای مجدد، با در نظر گرفتن این موضوع، جذابتر باشد.
اگر از خارقالعاده بودن و و بزرگ، ممکن است به این دلیل باشد که بیش از حد... کوتاه است. قسمتی از من آرزو میکند که کاش فقط یک یا دو صحنه بهبود بیشتر در رابطه کارول/دومینیک وجود داشت، اما باز هم میتوان فهمید که چرا کیشلوفسکی آن را به همان چیزی که هست نگه میدارد: عشقی که بیشتر به نیاز و خواسته مربوط میشود تا شباهت. ، از هر دو طرف.
در یک ساعت و نیم پر انرژی می گذرد و دلپی تمام 20 دقیقه آنجاست (ظاهر او روی جلد برای اهداف تجاری چیز دیگری است). در زمانی که او در فیلم Three Colors: White ظاهر می شود، شخصیت او فوراً خام و گمراه کننده است، هر چند به طور غیرمعمولی بی دفاع با توجه به پاداش تا حدودی مناسب او در زمان بازگشت واقعی. در این میان، و در واقع افسانه ما، زاماچوفسکی را داریم، و او دینامیت و سرگرم کننده و بدبخت و همه جور چیزهایی مانند این فرد بدبخت است که متوجه می شود نیمه بهتر خود را می ستاید، حتی (به ویژه) در حالی که او دستور قصاص او را می دهد. نوعی واکنش به اخراج او از او. به محض اینکه تا به حال یک تغییر آمریکایی وجود داشته باشد - نه اینکه کسی باید به آن نیاز داشته باشد، هر چند از نظر حدس و گمان - پل جیاماتی بی عیب و نقص با این کار سازگار می شود. او یک مرد معمولی و چروک است که سه لایه است: دوستداشتنی، دوستداشتنی، لحظهای واقعاً آرام و لحظهای دیگر بیتفاوت.
برای رئیسی که اغلب به داشتن فیلمهای بسیار «سنگین» نگاه میکند. و برای توضیح خوب، فیلمی مانند Three Tones: White، به دلیل نبود کلمه برتر، سرگرم کننده است، و به طور کلی دیدن اثر اصلی در چنین ذهنیتی جذاب است - با این حال، نتیجه در نهایت غم انگیز است. پیشنهاد می کند برای تقاطع های دوگانه این شخصیت ها بیاید.