🌸 دانلود فیلم Close Encounters of the Third Kind 1977 (برخورد نزدیک از نوع سوم)

برخورد نزدیک از نوع سوم 1977 (به انگلیسی: Close Encounters of the Third Kind) یک فیلم علمی تخیلی و محصول 1977 کشور آمریکا, بوده و شما میتوانید برای دانلود فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم 1977 دوبله فارسی روی لینک هایی که برای دانلود در صفحه می بینید اقدام کنید. داستان فیلم به این صورت هست که رونی یکی از چند نفری است که یک برخورد نزدیک از نوع اول را تجربه کرده است. UFO ای پرواز آنها را در آسمان شب می بیند و به دنبال آن شاهدان به وسیله یک سفینه بزرگ شکار می شوند و ….

این فیلم به کارگردانی Steven Spielberg, ساخته شده‌ است. برای دانلود مستقیم برخورد نزدیک از نوع سوم 1977 یا دانلود دوبله فارسی فیلم Close Encounters of the Third Kind 1977 تنها کافیست کیفیت فیلم مورد نظر را انتخاب کرده و گزینه دانلود را بزنید. فیلم ‌نامه این فیلم را Richard Dreyfuss, François Truffaut, Teri Garr, Melinda Dillon, Bob Balaban, J. Patrick McNamara, Warren J. Kemmerling, Roberts Blossom, Phil Dodds, Cary Guffey, نوشته ‌اند. همچنین اگر قصد دانلود برخورد نزدیک از نوع سوم 1977 زیرنویس فارسی با کیفیت 480p را دارید روی کیفیت مورد نظر کلیک کنید.

بازیگران Richard Dreyfuss, François Truffaut, Teri Garr, Melinda Dillon, Bob Balaban, J. Patrick McNamara, Warren J. Kemmerling, Roberts Blossom, Phil Dodds, Cary Guffey, در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند. نسخه های دیگری از این فیلم هم مانند دانلود فیلم سینمایی برخورد نزدیک از نوع سوم 1977 دوبله فارسی در پینک فیلم موجود هستند و تنها کافیست بر روی گزینه دانلود فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم 1977 کلیک کنید. همچنین اگر قصد دانلود Close Encounters of the Third Kind 1977 720p را هم دارید پینک فیلم بهترین مکانی هست که میتوانید از آن برای دانلود فیلم استفاده نمایید.

رده سنی فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم 1977 PG بوده و قبل از دانلود فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم 1977 باید گفت تماشای این فیلم برای افراد زیر PG سال مناسب نیست! این فیلم در ژانرهای علمی تخیلی, درام, بوده و محصول کشور آمریکا, هست. زبان اصلی فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم 1977 هندی, انگلیسی, فرانسوی, اسپانیایی, بوده ولی ما در پینک فیلم دانلود فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم 1977 دوبله فارسی را هم برای شما امکان پذیر کردیم. اگر قصد دانلود فیلم Close Encounters of the Third Kind 1977 را دارید باید این را هم اضافه کنیم که امتیار IMDB فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم 1977 7.6/10 از 10 می باشد.

رونی یکی از چند نفری است که یک برخورد نزدیک از نوع اول را تجربه کرده است. UFO ای پرواز آنها را در آسمان شب می بیند و به دنبال آن شاهدان به وسیله یک سفینه بزرگ شکار می شوند و …
اشیای پرنده ی ناشناخته باعث حیرت بسیاری در ایالت ایندیانا شده است؛ از جمله «روی نیری» (دریفوس) و «جیلیان گیلر) (دیلن) که با زحمت خود را به «قله ی شیطان» محل مخفی ملاقات با موجودات فضایی می رسانند...
خلاصه داستان : بعد از برخورد با بشقاب‌پرنده , احساس می‌کنم که یک نفر از کارگران خط به سمت منطقه‌ای دورافتاده در بیابان کشیده می‌شود که در آن چیزی تماشایی در شرف وقوع
نورهایی از آسمان "روی نری" را فرا می گیرند.پس از این اتفاق رویاهای عجیب و پنج نوت موسیقی مدام از ذهن او می گذرد.آیا او می تواند مفهوم این رویا را پیدا کند؟چه کسی یا چیزی آنها را در ذهن او قرار داده است
برخورد نزدیک از نوع سوم، فیلمی در سبک علمی تخیلی به کارگردانی و نویسندگی استیون اسپیلبرگ و با بازی ریچارد دریفوس، فرانسوا تروفو، ملیندا دیلن و تری گار است. رونی یکی از چند نفری است که یک برخورد نزدیک از نوع اول را تجربه کرده است. UFO ای پرواز آنها را در آسمان شب می بیند و به دنبال آن شاهدان به وسیله یک سفینه بزرگ شکار می شوند…
اگرچه موجودات فضایی شروع به احساس حضور خود برای انسان ها می کنند، اما دولت وجود آنها را انکار می کند. با این حال، هنگامی که روی، یک خط کش برقی، با یک بشقاب پرنده روبرو می شود، به بیابان وایومینگ کشیده می شود.
روی نیری، یک کارمند خطوط برق ایندیانا، پس از برخورد نزدیک با یک بشقاب پرنده، متوجه می شود که زندگی روزمره آرام و معمولی خود زیر و رو شده است و او را به یک جستجوی وسواس گونه برای یافتن پاسخ با نزدیک شدن به یک رویداد مهم ترغیب می کند...
داستان برخورد نزدیک از نوع سوم به یاد ماندنی، از آنجایی آغاز می شود که زندگی آرام و عادی کارگر ساده ای به نام «روی نیری»، پس از برخوردی نزدیک با یک بشقاب پرنده، دستخوش تغییر می شود...

جهت دانلود فیلم Close Encounters of the Third Kind 1977 (برخورد نزدیک از نوع سوم) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.

به‌عنوان تهیه‌کننده قبلی، به‌شدت متاثر از فیلم‌های «خانه هنر» و تلاش‌های نجیبانه روسای مؤلف نمونه، واکنشی استثنایی به «برخوردهای نزدیک» دارم. من اعلامیه های مختلف اسپیلبرگ را در مورد اهداف پشت سرش و مسائل مربوط به ادغام ها و پاک کردن صحنه های متعددی از ورود فیلم یکی پس از دیگری خوانده ام. برای لذت خودم و همراهان علاقه مند به فیلم، یک بار سعی کردم «نسخه ویژه» خودم را بسازم. تمام چیزی که شامل این بود، احیای تک تک صحنه‌های بزرگ و برجسته‌ای بود که در هر نقطه از هر شکلی از فیلم که می‌توانستم به خاطر بیاورم پیدا کرده بودم. صحنه هایی مانند دعوای فریبنده میان خانواده نیری بر سر رفتن به بازی دیزنی در مقابل، گلف احمقانه، رویداد اجتماعی فوق العاده در اتاق ملاقات شاهدان بشقاب پرنده که برخوردهای متفاوت خود را با متخصصان تأیید می کنند، و صحنه های بسته بندی حیرت آور گروهی که هرگز به عنوان همه دیده نمی شوند. با هم در هر نسخه مناسب. در مجموع، تقریباً 150 دقیقه طول کشید. در حین ساختن، فکر می‌کردم که متخصص فوق‌العاده‌ای مانند اسپیلبرگ، احتمالاً مخالفت با مقایسه کردن هر چیزی را صادر کرده است، زیرا معتقد بود که یا بیش از حد طولانی خواهد بود، یا به دلایلی که او بهتر می‌بیند، خوب بازی نمی‌کند. به I. ما کار را برای گردهمایی همراهان روی یک صفحه نمایش هیولایی، با صداهای مناسب دربرگرفته بودیم، که روشی است که من معمولاً تصاویر متحرک را ارائه می کنم. این یک دستاورد باورنکردنی بود! بیش از یک بار، در طی سال‌ها، برای تماشاگران مختلف، آن را به تصویر کشیدم. قابل اعتماد بود. همه عموماً صحنه‌هایی را به یاد می‌آورند که از برخی بازنویسی‌ها پاک شده‌اند و احساس می‌کنند که این صحنه‌ها حذف شده‌اند.

در برخی سطوح خلاقانه، وقتی که برخی از موارد جامع را دقیق‌تر کنیم، مطمئناً ممکن است برخورد نزدیک از نوع سوم برجسته‌تری در نظر گرفته شود. که من گردآوری کردم، اما به طور قطع، نمی‌توانستم چیزی بیشتر از داشتن یک نسخه با کیفیت DVD داشته باشم که هیچ چیز را فراموش نکند. برای مقاصد من، به نوعی در ایده برخورد نزدیک از نوع سوم خاص است که فرد را وادار می کند که منتظر یک سری بی پایان از دقایق قدیمی باشد. برای لذت استثنایی دیدن یک بار دیگر آن ضروری است. همانطور که مشتاقانه انتظار یک جانشینی خاص را دارید، فکر کردن به اینکه وجود ندارد منحرف کننده و نسبتاً ناامید کننده است. با این حال نمی توانم احساس کنم که احتمالاً این نارضایتی را با بسیاری از متعصبان مختلف فیلم شریک هستم.

هیچ کس بهتر از استیون اسپیلبرگ داستانی را روایت نمی کند که از زبان کوتاه و صریح «لحظه های سینمایی» استفاده کند. «تجربه‌های نزدیک از نوع سوم» شاید بهترین فیلم او نباشد، اما احتمالاً اسپیلبرگ‌ترین فیلم اوست. سطح فوق‌العاده‌ای از ساعت‌های 2 و ربع شامل افرادی است که تا حدودی در بالای دوربین و پشت دوربین گسترش می‌یابند، که به تدریج روی چهره‌های حیرت‌انگیزشان زوم می‌کند در حالی که اوج موسیقی جان ویلیامز: «چهره اسپیلبرگ» نامیده می‌شود. بیست دقیقه پایانی «برخورد نزدیک» بوفه آن است. این فیلم‌ها مانند دقیقه‌ها را می‌توان در سطحی کاملاً سطحی به‌عنوان وسایل نقلیه شیک و رضایت‌بخش داستانی درباره نورها و صداهای خارق‌العاده لذت برد. با این حال، چیزی که در مورد اسپیلبرگ قابل توجه است این است که او می‌داند چگونه هر صحنه را با پیامدهای طبیعی اضافی نیز بهبود بخشد. با دیدن فیلم در کودکی، تثبیت شخصیت اصلی بر تجربه یوفو خود به نظر می رسد پاسخی مشخص به چیز غیرقابل تصوری باشد که او تجربه کرده است. با این حال، به عنوان یک بزرگسال، ساده‌تر است که در دیوانگی او (و برای یک چشم آلوده، آشکارا دیوانگی است، صرف نظر از اینکه آیا او در مورد فیلم نیز درست می‌گوید) تصویری برای جریان اختراعی پیدا کرد. آرزوی هنرمند برای بیرون آوردن این چشم انداز، دیدن تحقق آن، می تواند آنقدر همه جانبه باشد که ارتباطات را از بین ببرد و خانواده ها را از هم جدا کند. به همین ترتیب می تواند افراد مشابهی را که دارای اطمینان جنون آمیز مشابهی هستند متحد کند. اجزای خارجی فیلم، هر چند ظاهراً عالی و بدنام و شگفت‌آور، دوست‌داشتنی، اساساً یک مک گافین هستند، در کنار مولفه‌های ایده‌های پارانوئیدی مثال زدنی مانند هلیکوپترهای تاریک و مواد مصنوعی تغییر روان که از گرد و غبارهای محصول پاشیده می‌شوند. در بررسی انتقادی، نحوه رفتار افراد خارجی قانونی به نظر نمی رسد. به عنوان مثال، چرا موجودات به شدت نیاز به باز کردن پیچ لوله یا ردیابی دریچه باز دودکش دارند تا به یک خانه مزرعه قدیمی شلخته برسند؟ چرا به سادگی ستونی را از آن عبور نمی دهیم یا یک روزنه در پشت بام را لیزر نمی کنیم؟ بدیهی است از آنجایی که شیوه اسپیلبرگ هیجان انگیزتر است، و شیوه فیلمبرداری او از صحنه خانه مزرعه باز هم سوژه های خانواده های جدا شده و کشش غیرقابل پیشگیری از پیش تعیین شده را توصیه می کند. آن صحنه یکی از بهترین و به طور کلی جدی فیلم است و به طرز بی عیب و نقصی ویژگی های اسپیلبرگ را به عنوان یک راوی و یک صنعتگر نشان می دهد.

این من را ناامید و خشمگین می‌کند که چگونه برخی افراد به دلیل بیماری‌های امروزی آنقدر بی‌حساس شده‌اند که نمی‌توانند چیز شگفت‌انگیزی را بدون قرار دادن یک رایانه تقلبی برای زیاده‌روی در آن ببینند. از آنجایی که "برخورد نزدیک" تقریباً 25 سال قبل ظاهر شد، واقعی است که شرایط متفاوت است. گزارش‌های تثبیت‌ها، آدم‌ربایی‌ها و دسته‌های خارجی توسط رسانه‌های روزنامه‌ها به قدری در ذهن ما قرار گرفته است که به راحتی می‌توان از برخورد نزدیک از نوع سوم شگفت‌انگیز تشویق شد، در صورتی که در این لحظه به شکل جالبی آن را ببینیم. باید در نظر داشت که در هر صورت «برخورد نزدیک» در دوره ای بسیار غافلگیرکننده و با دیدگاه های عمیقا متفاوت ساخته شد. (به طور کلی بلندتر، همانطور که من آن را می بینم. ) واقعی است که اسپیلبرگ گفته است که امروز «برخورد نزدیک» را نمی سازد، با این حال من اعتماد دارم که او به این معنی است که به سادگی آن را به شکلی غیرمنتظره باز می کرد، شاید. ( من اعتماد دارم ) می توانم تصورات او و برخی دیگر را در مورد شخصیت دریفوس توسعه یافته تر ببینم که عزیزانش را "رها می کند". این می تواند تنگ نظر و وحشتناک باشد، اما یک بار دیگر نگاه کنید. دریفوس خانواده اش را ترک نمی کند، خانواده اش او را ترک کردند! تمایز وجود دارد. یک صحنه سریع وجود دارد که در آن نیری دیوانه‌وار تلاش می‌کند خانواده‌اش را وادار کند به او بازگردند، و آنها رد می‌کنند، (در واقع نیمه بهترش چنین می‌کند) بنابراین اساساً این ادعا پابرجا نیست.

تا آنجایی که سرعت پیش می‌رود. ، این فقط یک نشانه دیگر از طرز فکر سرعت MTV است که در طول سالها و سالهای گذشته ما را آزار داده است. موارد به صورت قطره قطره جریان می یابند، سپس، در آن نقطه، خرید کانتینر می تواند، سپس، در آن نقطه، خاکریز شکسته می شود. (این واقعاً خیلی جنسی است) این روزها برای چنین افراد بی شماری باید همه چیز بلافاصله اتفاق بیفتد، این بدبخت است. من برخورد نزدیک از نوع سوم را زمانی دیدم که در ابتدا ظاهر شد، (نه ساله بودم) من اصلاً فرسوده نبودم. در واقع، من آن را به «جنگ ستارگان» ترجیح دادم، به این دلیل که به نظر می‌رسید واقعاً ممکن است اتفاق بیفتد، اما از راه دور.

داستان سرشار از جزئیات است. برای دریافت هر یک از بحث های کوچکی که اتفاق می افتد، چند بازدید لازم است. (بسیار ساده است که بگوییم چه قسمت هایی توسط شریدر ساخته شده است، و اسپیلبرگ آهنگسازی مجدد را کجا انجام داده است. اسپیلبرگ بسیار سبک تر است، شریدر بیشتر به سمت جنبه تخصصی و منطقی متمایل شده است. )

فرانسوا تروفو در نقش کلود لاکوم باشکوه بود. دلپذیری و بینشی در او وجود دارد که برای این کار ایده آل بود. این سرزنش در مورد او چیست؟

می‌توانستم ادامه دهم، با این حال من به 1000 کلمه محدود شده‌ام.

شاید لازم باشد که در ابتدای شروع، با برخورد نزدیک از نوع سوم در یک تئاتر مواجه شود. تحویل، به عنوان یک جوان، برای احساس ذهن خلاق و عظمت "برخورد نزدیک". دیدن آن بر روی صفحه تلویزیون، بدون توجه به اندازه و صدا، با تصاویر متحرک مطابقت ندارد.

این من را ناامید می‌کند و من را متاثر می‌کند که چگونه افراد خاصی به دلیل بیماری‌های امروزی آنقدر بی‌حساس شده‌اند که نمی‌توانند چیز لذت‌بخشی را بدون قرار دادن یک باد کامپیوتر تقلبی برای نوازش آن ببینند. از آنجایی که "برخورد نزدیک" تقریباً 25 سال قبل ظاهر شد، واقعی است که شرایط متفاوت است. گزارش‌های تثبیت‌ها، آدم‌ربایی‌ها و دسته‌های خارجی توسط رسانه‌های روزنامه‌ها چنان در ذهن ما قرار گرفته است که اگر کسی آن را در این لحظه به طرز جالبی ببیند، به راحتی می‌توان با برخورد نزدیک از نوع سوم باورنکردنی رتبه‌بندی کرد. باید در نظر داشته باشیم که در هر صورت «برخورد نزدیک» در زمانی کاملاً غیرمنتظره و با ذهنیت های اساساً متفاوت ساخته شد. (به طور کلی بلندتر، همانطور که من آن را می بینم. ) واقعی است که اسپیلبرگ گفته است که امروز «برخورد نزدیک» را نمی سازد، با این حال من اعتماد دارم که او به این معنی است که به سادگی آن را به شکلی غیرمنتظره باز می کرد، شاید. (من اعتماد دارم) می توانم تصورات بزرگسالانه او و برخی دیگر را در مورد نیری، شخصیت دریفوس، ببینم که عزیزانش را "رها می کند". این کودکانه و وحشتناک خواهد بود، اما یک بار دیگر نگاه کنید. *WARNING-Spoiler قابل تصور* دریفوس خانواده اش را ترک نمی کند، خانواده اش او را ترک کردند! تمایز وجود دارد. یک صحنه سریع وجود دارد که در آن Neary دیوانه‌وار تلاش می‌کند خانواده‌اش را وادار کند که به او بازگردند، و آن‌ها انکار می‌کنند، (در اصل دیگر مهم‌ترین او چنین می‌کند) بنابراین این ادعا اساساً برقرار نیست. نگرش سرعت MTV که در طول سال ها و سال های گذشته ما را آزار داده است. موارد به صورت قطره قطره جریان پیدا می کنند، سپس، در آن نقطه، خرید سطل می تواند، سپس، در آن نقطه، خاکریز شکسته می شود. (این واقعاً جنسی است) چنین افراد بیشماری باید همه چیز را فوراً در این روزها اتفاق بیفتند، این حقیر است. من برخورد نزدیک از نوع سوم را زمانی دیدم که قبلاً ظاهر شد، (من نه ساله بودم) اصلاً فرسوده نبودم. در واقع، من آن را به «جنگ ستارگان» ترجیح دادم، به این دلیل که به نظر می‌رسید واقعاً ممکن است اتفاق بیفتد، اما از راه دور.

حساب دارای جزئیات غنی است. برای دریافت هر یک از بحث های کوچکی که رخ می دهد، چند بازدید لازم است. (بسیار ساده است که بگوییم چه قسمت هایی توسط شریدر ساخته شده است، و اسپیلبرگ آهنگسازی مجدد را کجا انجام داده است. اسپیلبرگ لمس بسیار سبک تری دارد، شریدر تا حد زیادی به سمت تخصصی و منطقی است. )

فرانسوا تروفو در نقش کلود لاکوم عالی بود. دلپذیری و بینشی در او وجود دارد که برای این کار مناسب بود. این سرزنش در مورد او چیست؟

می‌توانستم ادامه دهم، با این حال من به 1000 کلمه محدود شده‌ام.

شاید لازم باشد با شروع کار، با برخورد نزدیک از نوع سوم در یک تئاتر مواجه شود. تحویل، در کودکی، برای احساس ذهن خلاق و عظمت "برخورد نزدیک". دیدن آن بر روی صفحه تلویزیون، بدون توجه به اندازه و صدا، با تصاویر متحرک مطابقت ندارد.

برخورد نزدیک از نوع سوم معمولاً به عنوان یکی از بهترین های اسپیلبرگ در نظر گرفته می شود و من باید به دیدگاه های خاصی بسنده کنم. یاتاقان ها و عکس ها خیره کننده هستند، استفاده از نور عالی است، با این حال بخشی از مبارزات باید تکامل یافته تر می شد. فیلمنامه در بیشتر موارد عالی است، اما ایده آل ترین چیز در مورد فیلم نیست. سه خط داستانی یکدیگر را متعادل می کنند. دوست‌داشتنی‌ترین من همانی بود که با بچه‌اش کوچک بود، و دوست‌داشتنی‌ترین من همانی بود که ریچارد دریفوس در نقش روی بازی می‌کرد. من فکر می‌کنم که شخصیت‌ها معمولاً از پایه کوتاه می‌آیند، که آنها را کمتر معقول می‌کند. سخنرانان مرتباً هک می شوند، اما می توانند جذاب به نظر برسند. سرعت شگفت آور است. داستان‌ها زمان می‌برند، و هر یک از قطعات در بسته شدن شگفت‌انگیز به هم می‌رسند، گویی دایره‌ای است که به آرامی خودش را بسته است.

خط داستان با مادر (ملیندا دیلون) و کودک جوان عالی و استثنایی در اینجا می‌توانید با فوریت و آشفتگی مادر به بهترین شکل ارتباط برقرار کنید، بنابراین شخصیت‌ها در اطراف به زیبایی ترکیب شده‌اند. این یکی است که کشش بیشتری دارد و همچنین بسیار قابل درک است. داستان روی، تثبیت او و خانواده اش عالی نیست. خوب، من دوست داشتم که چگونه رابطه با دیگری مهم او به تصویر کشیده می شود، با این حال تثبیت او بیش از حد ناگهانی و غریب و غیرقابل تصور است. کلود لاکومب و ممتحنانش فقط داستان تخصصی است. شخصیت‌های آن تقریباً هیچ چرخشی از وقایع ندارند، و تنها کاری که انجام می‌دهند این است که شما را به شکلی اساسی درک کنند که در حال رخ دادن است.

نماها و پیشرفت‌ها هم فوق‌العاده هستند و هم بهترین چیز فیلم. هر شات علمی تخیلی جذاب است و استفاده از موسیقی در آن ها شگفت انگیز است. به سادگی چگونه صحنه به کمال بهبود یافته و فوق العاده جالب است. استفاده از نور و مه‌آلودگی بسیار شگفت‌انگیز است. ET ها با یک نگاه سخت در نور تأیید می شوند، و بقیه زمان ها، در بیشتر موارد تیرگی وجود دارد. یوفوها به سادگی نورهایی از انواع مختلف هستند و این کار می کند. بهبودها عموماً سبک هستند، با این حال کنترل نسیم و بی عیب و نقصی که همه چیز با آن انجام می شود خیره کننده است.

بازیگری توسط ملیندا دیلون، تری گار و کری گفی عالی است. اولی آنقدر اضطرار و گرمی را نشان می دهد که می توانید او را دوست داشته باشید و به او ریشه دهید. تری گار همسری را به تصویر می کشد که نمی فهمد، و او این کار را به طرز باورنکردنی انجام می دهد. در نهایت بیشتر با او معاشرت کردم تا روی، که به سادگی مضطرب بود. کری گفی جذابیت مناسب و امید جدیدی داشت تا شما را عاشق شخصیتش کند، و او انتقال مناسبی برای فردی بسیار جوان دارد. ریچارد دریفوس بسیار مضحک است، به این دلیل که او به سادگی دیوانه به نظر می رسد و من به سختی می توانم با او ارتباط برقرار کنم. هنرپیشه‌های قطعه فرانسوا تروفو افتضاح نبودند، با این حال کار زیادی برای انجام دادن نداشتند.

فیلمبرداری واقعاً عالی بود، با همه نورپردازی‌های قابل توجه، و تغییرات باعث می‌شود زندگی مناسبی بی‌نقص داشته باشید. . در نهایت، مطمئناً این یک فیلم فوق العاده متعادل نیست، با این حال در واقع یک اثر بزرگ است و یکی از شگفت انگیزترین پایان های تمام دوران را دارد.

در زمانی که تبلیغات برخورد نزدیک از نوع سوم شروع به پخش شد، دنباله‌برداری اسپیلبرگ برای «آرواره‌ها»، این راز مشخص وجود داشت که یوفوها قصد داشتند به چه چیزی شبیه باشند. تریلر نماهایی از چهره‌هایی که با نورهای درخشان و نسیم‌های سنگین برخورد می‌کردند را برجسته می‌کرد (تأثیر خیره‌کننده‌ای که از آن نقطه به بعد تکرار شده است). با این حال، قرعه‌کشی بزرگ نشان‌دهنده یک پارک‌وی در حوالی وقت عصر بود که یک خط خطی برای یک شیب ایجاد می‌کرد، و یک درخشش سفید کنجکاو که از طرف مقابل می‌تابید. همه چیز در نمایش برخورد نزدیک از نوع سوم مورد توجه مخاطب قرار گرفت و موفق شد.

با لنز فیلمبردار خبره ویلموس زیگموند، به هر نحوی از فولکلور یانکی عکس می گیرد و آنها را زیرک می کند. شاید زیگموند به این دلیل که او را در کشور دیگری به دنیا آورده اند، ملت ما را زیر و رو می کند و می تواند آن را با دید بهتری درک کند. یکی دیگر از قهرمانان این خلق، امتیاز انتقادی جان ویلیامز است. او با استفاده آزمایشی از اختلاف و دیگر ساختارهای هماهنگی که تمایل مبهم/بیگانه را نشان می‌دهد، به دوره‌های امتیازدهی مرسوم می‌پیوندد. آن صداهای مزاحم در تن های گرم قاب می شوند و صدایی تولید می کنند که به نظر من طلسم کننده است. با اختلاف زیادی احتمالاً بهترین امتیاز او. اسپیلبرگ به همین ترتیب در حال چرخش بود، و استراتژی خود را برای ایجاد یک غوغا در حالت عادی با برجسته کردن عکس‌های معمولی/شخصی که در بیشتر قسمت‌های واید در حال تعویض است، ایده‌آل می‌کرد. نمایشگاه‌های ریچارد دریفوس و تری گار به‌عنوان نگهبان با بچه‌های شلوغ، پرشور و جذاب هستند.

من یک بار کتابی درباره فیلم خواندم که چگونه نمایش اصلی نمایشی ایده‌آل از به دام انداختن گروهی از مردم در تماشای فیلم می‌سازد. باقی مانده فیلم تیتراژ عنوان با صفحه تاریک و بی صدا شروع می شود. روشی باورنکردنی برای جلب توجه جمعیت. سپس، در آن نقطه، یک اوج فوق‌العاده کند در موسیقی متن ایجاد می‌شود که در نمای اولیه فیلم به دور کامل می‌رسد. تزریق یک منطقه بیابانی باشکوه در طول روز. کویر روشی برای شروع داستان با بوم تمیز است. یکی از شخصیت‌های اصلی، بانس بالابان، در حال حاضر، در حالی که صحنه‌ای غیرعادی از هواپیماهای جنگ جهانی دوم در بیابان به ما داده می‌شود، مخاطب را خطاب قرار می‌دهد و می‌پرسد «چه خبر است؟».

جمعیت هدایت می‌شوند. به داستان، و نیرو ما را به نمایش سوم می رساند. اسپیلبرگ فیلمنامه را ساخت و از دوران کودکی خود با جدا شدن از نگهبانان برای کمک به صحت چند صحنه با خانواده استفاده کرد. تجربیات اولیه با بشقاب پرنده ها به طور چشمگیری اشتها آور هستند. استفاده از نورهای متحرک و سایر اثرات قابل دوام باعث ایجاد موقعیت هایی می شود که هیپنوتیزم کننده هستند. همه بدون CGI. احساس راز و تجربه شخصیت های ما را به قله بزرگ می برد. این باید نقطه عطف محوری باشد که در آن افراد خارجی و مردم ملاقات می کنند. در محافل همدستی یوفوها، اسپیلبرگ آشکارا این را با توجه به یک موقعیت واقعی جمع آوری کرد. با این حال، هنگامی که خارجی ها کشف می شوند، راز کمی از هم گسسته می شود. فیلم دو پایان دارد. اقتباسی که در تئاتر پیدا کردم نگاه کوتاهی به کشتی بزرگ مادر نداشت. من به این ترتیب اجرای «ویژه» را وقتی در تلویزیون پخش شد دیدم. این انتخاب درستی از سوی اسپیلبرگ بود که آن صحنه ها را دور نگه داشت. در وهله اول، پیشرفت ها به وضوح کمتر از حد انتظار بود. نماهای پاسخ دوم دریفوس ارتباط خوبی با هم ندارند.

من صاحب دی وی دی و موسیقی متن برخورد نزدیک از نوع سوم هستم، عمدتاً با توجه به این واقعیت که آنها نشانه هایی از زندگی جوانی من هستند و شروع تثبیت من هستند. به مناسبت های عظیم تصاویر متحرک جمعیت امروزی در هر صورت می‌توانند در ظاهر برخورد نزدیک از نوع سوم سهیم شوند، جایی که تزیینات منحرف نمی‌شوند.

زمانی که کلمبیا انتخاب های خود را از میان 100 فیلم بزرگ به مدت هفت روز بازگرداند، من خوش شانس بودم که این را در یک تئاتر دیدم، و من واقعاً از اینکه چه فیلم سازمان یافته ای است شوکه شدم، و اینکه دیدن فیلمی بسیار احیاکننده است. از دهه 90!

اولین چیزی که در مورد برخورد نزدیک از نوع سوم واضح است این است که نیاز به سرمایه گذاری آن - در سال 2001 - برای ایجاد تأثیرات و اقلیم دارد، در واقع. همچنین، شما واقعاً می‌توانید به روش اسپیلبرگ در ساختن عکس‌ها برای انتقال داده‌ها احترام بگذارید - و به نظر می‌رسد که بسیار باشکوه و پرانرژی است، برخلاف روشی که او اکنون به طور کاملاً بی‌حرکتی فرموله شده است (هرچند واقعاً به یاد می‌آورم که از عکس‌های خاص ترسیده بودم. آمیستاد). شما فکر می کنید: "وای، او واقعاً زمانی یک تهیه کننده فیلم فوق العاده توانا و فردی بود." احساس می‌کنم اکنون او بیش از پیش به یک فرد قابل توجه تبدیل شده است و تمایلی به خشمگین کردن کسی ندارد. بخش‌های خاصی از بازدید خارجی‌ها فوق‌العاده نگران‌کننده است و این صحنه‌ها به طرز وحشتناکی انرژی‌بخش بودند. من واقعاً عاشق صحنه ای هستم که در آن کامیون ریچارد دریفوس توسط بشقاب پرنده ها فیلتر می شود - او را متعاقباً از ترس تکان می دهد. نام تجاری اسپیلبرگ "حس شگفتی" واقعاً در اینجا نگران کننده / شگفت انگیز به نظر می رسد. 2) مکان های فروپاشی بومی چقدر واقعی و ترسناک هستند. در یک نقطه خاص، ریچارد با نیمه بهترش به اشتراک می گذارد: "من می ترسم، فقط مرا نگه دار" در حالی که او فریاد می زد "من تو را بیزارم، به همین دلیل است!" این واقعاً افراطی و خیره کننده است. علاوه بر این، وقتی ریچارد با سیب زمینی های پوره شده خود بازی می کند و به بالا نگاه می کند تا بفهمد تمام خانواده اش فکر می کنند او دیوانه شده است - و فرزندش با دیدن او شروع به گریه می کند - این صحنه ای است که ممکن است در یک درام تراژدی مطلق خیلی خارق العاده باشد. br/>
تزیینات به‌علاوه خیره‌کننده هستند - فکر می‌کنم به‌طور قابل‌توجهی شگفت‌انگیزتر از پیشرفت‌های فعلی رایانه‌های شخصی هستند، و من نمی‌دانم چرا. در هر صورت، وقتی واقعاً می توانید نورها و چیزهای دیگر را ببینید - سفینه های فضایی اینجا واقعاً فوق العاده به نظر می رسند. بنا به دلایل ناشناخته، صحت و جزئیات سفینه‌های فضایی تولید شده توسط رایانه‌های شخصی امروزی با بررسی بسیار معمولی به نظر می‌رسد. در اینجا آنها متوجه شدند که چگونه می توانند باعث شوند که بسیاری از نورها واقعاً قدرتمند به نظر برسند - اکنون که می توانید هر چیزی را که نیاز دارید نشان دهید، فکر می کنم اشاره ای به نوآوری و ذهن خلاق از بین رفته است.

همچنین هسته اصلی برخورد نزدیک از نوع سوم یک داستان فوق‌العاده تلخ است. ریچارد همسری بسیار خودشیفته دارد که او را ترک می‌کند، سپس، در آن نقطه، با یک همسر نسبتاً ظاهراً تغییر یافته ارتباط برقرار می‌کند. من فکر می‌کنم صحنه حیاتی اینجا همان طور است که باید باشد (تو را رها کن و) به آنجا برو (به سفینه‌های فضایی)» و او می‌گوید «می‌دانم» و امیدوار است که همه چیز برای او درست شود، جایی که همسر واقعی‌اش می‌گفت «اما چه ممکن است در مورد من گفته شود؟" اینجا و آنجا در مورد گرفتار شدن در یک ازدواج با زندگی و رویاهای فردی شماست، به جای اینکه به شما قدرت دهد که دنبال آنها بگردید. او این را ساخته است.

به هر حال، واقعاً افتضاح است که افراد نمی توانند به طور مداوم این را در صفحه بزرگ ببینند. تماشای یک فیلم در تمام طول مسیر بدون برداشتن تلفن یا کار کردن بدون معطلی بسیار خوب است. و بسیار خوب است که در کنار جمعیت بزرگی باشید که واقعاً متوجه رفتار فیلم با آنها هستند. ای کاش کسی یک مرکز اجرا برای نمایش فیلم‌های چاشنی بیشتر به صورت منظم‌تر ایجاد می‌کرد. بسیار خوب. به هر حال، کار دلپذیر، استیو.

- - - به سایت متعهد به فیلم های وحشتناک و کثیف نگاه کنید: www.cinemademerde.com

قبل از اینکه اسپیلبرگ تصمیم بگیرد فیلم های سینمایی خود را در شربت شیرین خفه کند، او این گزینه را داشت که فیلم هایی با جذابیت بیشتری بسازد. "تجربه های نزدیک از نوع سوم" یکی از این تلاش های موثر است.

روی نیری (ریچارد دریفوس) در تعمیر خطوط برق کار می کند. یک غروب خشونت آمیز، در حالی که در محل کار است، او در کنار چند نفر دیگر تجربه ای نزدیک دارد. پس از آن او توسط یک باید در جای دیگری شبح وار است، و یک چشم انداز عجیب و غریب که او نمی تواند درک کند. افراد در سراسر جهان چیزهای عجیب و غریبی را می بینند و می شنوند و جهان از دور آماده پذیرایی از مهمانان است. اینها واقعاً سنتی هستند اما خوشبختانه فیلمنامه «اسپیلبرگ» (به داده های تصادفی آن نگاه کنید) حس خوبی در سراسر جهان دارد. بخش بزرگی از ایده هالیوود در مورد جهانی شدن، داشتن آمریکا در برابر برخی از ملت های زیرک دور، یا آمریکایی هایی است که در کشوری دورافتاده بی معنی می گردند. در اینجا محتوا جهان را در آغوش می گیرد - یکی از رهبران یک فرانسوی است. که حتی به زبان فرانسه ارتباط برقرار می کند! شوکه شدن! اسپیلبرگ همزمان با احساس اینکه مناسبت‌ها جهان را تکان می‌دهند، به ما اجازه می‌دهد تا روی سطح انسانی تمرکز کنیم. این بیشتر در خط داستانی Neary وجود دارد. رویاهای او به نمونه ای از OCD تبدیل می شود که باعث مشکلات واقعی خانوادگی می شود. آنها با طراوت از مزخرفات نوستالژیکی که او هر چند وقت یک بار فیلم هایش را ناز می کند رها شده اند، و واقعاً با توجه به رفتارهای عجیب و غریب نیری پس از تجربه اش، یک فضای واقعاً قابل تصور در مورد نحوه رفتار یک خانواده دارند. رشته توطئه اقتدار عمومی، در مورد تلاش های خود برای تماس با موجودات زنده خارجی، نیازی به آخرین چیز آزاردهنده بی اعتمادی ندارد. از این بابت خدا را شکر کن. چه چیزی بیشتر، خارجی های واقعی؟ در واقع، آنها به «چیزهای درخشان» غیر انحصاری می پردازند. در هر صورت، با توجه به اینکه داستان بنیاد مناسب است و بسیار خوب به تصویر کشیده شده است. دریفوس به دلیل حضور در صفحه نمایش، قابل درک ترین است و با شایستگی تصویر مردی معمولی را که در شرایط غیرمعمول به دام افتاده (صدای علامت هالیوود) در اختیار ما قرار می دهد. از آنجایی که شخصیت‌هایی که بازی می‌شوند نسبتاً معمولی هستند و از جاذبه‌ای که فیلم‌ها در بیشتر موارد در آنها نفوذ می‌کنند رها شده‌اند، فضای زیادی برای گسترش مرزهای بازیگری شخصیت وجود ندارد. با این حال، آنچه ما داریم مرتباً خوب است، به استثنای یک نمایشگاه نسبتاً ضعیف توسط ملیندا دیلون (اسکار تعیین شده یا نه، من هنوز به آن اهمیت نمی‌دهم).

اسپیلبرگ "اشباع" قدیمی را انجام می‌دهد. شیرین کاری یک حس شگفتی در اینجا که او واقعاً این کار را می کند، به هر شکلی از «E.T.» و "A.I." مطمئناً چیزی خارق العاده و درخشان در برخورد نزدیک از نوع سوم وجود دارد. یکی از مولفه‌های کلیدی، انحرافات ساده‌ای است که برای نشان دادن افراد خارجی انجام می‌شود - شاید معروف‌ترین ثانیه ملودیک از فیلمی که واقعاً یک دوم موسیقی متن نیست. سرراست، هر چند قدرتمند، و اسپیلبرگ آن را با حفظ چنین صحنه هایی بدون تحریف و پیوسته، مطابقت می دهد. فیلمبرداری عالی است (اسکار شایسته دریافت کرد) با احساس مقیاس فوق‌العاده در مورد کل تلاش (مخصوصاً در پایان) و همچنین چند دقیقه نورپردازی درخشان (مثلاً اتاق جنگ واقعاً احساس می‌کند در یک فضای خالی است. از راه فرود نور). ستایش اسپیلبرگ برای انجام دوباره تلاش پاک شده.

«تجربه های نزدیک از نوع سوم» به دلیل اینکه نسبت به بسیاری از همراهانش فیلمی تمیزتر و زیرکانه تر است، شایسته توجه است. شگفت‌انگیز است که به طرز وحشتناکی در تغییر سریع شعله‌های امروزی بیمار است، و پایانی که در نهایت کار می‌کند و شما را وادار می‌کند به بالا نگاه کنید. ممکن است به فشار روی لبه صندلی نیاز داشته باشد، اما باید دید. 8/10.