🌸 دانلود فیلم I Think We're Alone Now 2018 (فکر کنم الان تنها هستیم)

فکر کنم الان تنها هستیم 2018 (به انگلیسی: I Think We're Alone Now) یک فیلم علمی تخیلی و محصول 2018 کشور آمریکا, بوده و شما میتوانید برای دانلود فیلم فکر کنم الان تنها هستیم 2018 دوبله فارسی روی لینک هایی که برای دانلود در صفحه می بینید اقدام کنید. داستان فیلم به این صورت هست که این فیلم داستان مردی به نام دل (پیتر دینکلیج) را روایت می‌کند که در این جهان تنها است. پس از نابودی نژاد بشر، او در شهر کوچک و خالی از سکنه خود زندگی می‌کند که توانسته در تنهایی این شهر کوچک را به یک آرمان‌شهر تبدیل کند تا اینکه او گریس (ال فانینگ)، را پیدا می‌کند که دارای گذشته و انگیزه مبهم و مرموزی است و بدتر از همه اینکه او می‌خواهد پیش دل بماند و زندگی کند.....

این فیلم به کارگردانی Reed Morano, ساخته شده‌ است. برای دانلود مستقیم فکر کنم الان تنها هستیم 2018 یا دانلود دوبله فارسی فیلم I Think We're Alone Now 2018 تنها کافیست کیفیت فیلم مورد نظر را انتخاب کرده و گزینه دانلود را بزنید. فیلم ‌نامه این فیلم را Peter Dinklage, Elle Fanning, Paul Giamatti, Charlotte Gainsbourg, نوشته ‌اند. همچنین اگر قصد دانلود فکر کنم الان تنها هستیم 2018 زیرنویس فارسی با کیفیت 480p را دارید روی کیفیت مورد نظر کلیک کنید.

بازیگران Peter Dinklage, Elle Fanning, Paul Giamatti, Charlotte Gainsbourg, در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند. نسخه های دیگری از این فیلم هم مانند دانلود فیلم سینمایی فکر کنم الان تنها هستیم 2018 دوبله فارسی در پینک فیلم موجود هستند و تنها کافیست بر روی گزینه دانلود فیلم فکر کنم الان تنها هستیم 2018 کلیک کنید. همچنین اگر قصد دانلود I Think We're Alone Now 2018 720p را هم دارید پینک فیلم بهترین مکانی هست که میتوانید از آن برای دانلود فیلم استفاده نمایید.

رده سنی فیلم فکر کنم الان تنها هستیم 2018 R بوده و قبل از دانلود فیلم فکر کنم الان تنها هستیم 2018 باید گفت تماشای این فیلم برای افراد زیر R سال مناسب نیست! این فیلم در ژانرهای علمی تخیلی, درام, معمایی, بوده و محصول کشور آمریکا, هست. زبان اصلی فیلم فکر کنم الان تنها هستیم 2018 انگلیسی, بوده ولی ما در پینک فیلم دانلود فیلم فکر کنم الان تنها هستیم 2018 دوبله فارسی را هم برای شما امکان پذیر کردیم. اگر قصد دانلود فیلم I Think We're Alone Now 2018 را دارید باید این را هم اضافه کنیم که امتیار IMDB فیلم فکر کنم الان تنها هستیم 2018 5.7/10 از 10 می باشد.

فکر کنم الان تنها هستیم داستان مردی به نام دل (پیتر دینکلیج) را روایت می‌کند که در این جهان تنها است. پس از نابودی نژاد بشر، او در شهر کوچک و خالی از سکنه خود زندگی می‌کند که توانسته در تنهایی این شهر کوچک را به یک آرمان‌شهر تبدیل کند تا اینکه او گریس (ال فانینگ)، را پیدا می‌کند که دارای گذشته و انگیزه مبهم و مرموزی است و بدتر از همه اینکه او می‌خواهد پیش دل بماند و زندگی کند....
خلاصه داستان : بعد از اینکه نسل بشر نابود شد , دل در یک شهر خالی زندگی می‌کند و در تنهایی و تنهایی زندگی خود را برای خودش خلق کرده‌است , تا زمانی که با گریس جوان آشنا شود
فکر می کنم الان تنها هستیم آخرالزمان یک برکت در لباس مبدل برای یک منزوی خوش شانس است - تا زمانی که بازمانده دوم با تهدید همراهی از راه می رسد...
بعد از اینکه نسل بشر نابود میشود، یک مرد بنام دل در یک شهر خالی زندگی می کند که در این جهان تنها است و ...

جهت دانلود فیلم I Think We're Alone Now 2018 (فکر کنم الان تنها هستیم) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.

این در حال حاضر در IMDb 5.7 ارزیابی شده است؟؟؟ فکر کنم الان تنها هستیم تا این لحظه از جمعیت مورد انتظار خود طفره رفته است. فکر می‌کنم اکنون تنها هستیم، فیلم خارق‌العاده‌ای نیست، با این حال مطمئناً در نوع خود بی‌نظیر است، و از نظر من بسیار برتر از فیلم معمولی امروزی شماست. نکته اصلی که این اثر را از بیشتر آنها جدا می کند این است که شخصیت ها، هر چقدر هم که عجیب باشند، به طور غیرقابل انکاری انسانی تر از اکثر شخصیت های فیلم به نظر می رسند. آنها صرفاً شخصیت‌های کلیشه‌ای استاندارد امروز شما نیستند، بلکه شبیه افراد معقول‌تری هستند. فکر کنم الان تنها هستیم به‌عنوان یک تفکر عمیق و تا حدودی منفجرکننده پر می‌شود، و در بیشتر قسمت‌ها اثری شخصی است.

اگر فیلم‌های زیادی دیده‌اید، پیشنهاد می‌کنم یک نظرسنجی در این مورد داشته باشید. . برای تماشاگرانی که به دقت آماده شده اند، فکر کنم الان تنها هستیم اساسا چیز جدیدی را به ارمغان می آورد. این یک نوع داستان معمول یا متعارف نیست. حقیقت را بخواهید اکثر سوالاتی که در مورد داستانی که در فیلم I Think We're Alone Now دارید بی پاسخ می ماند. با این حال، در واقع، چرا این تفاوت ایجاد می کند؟ من و تو حتی نمی دانیم که چگونه در لحظه حال اینجا هستیم، من این را می سازم، شما آن را درک می کنید. جمعیت آمریکای شمالی و بریتانیا تا حد زیادی توانایی قدردانی یا تلاش برای برقراری ارتباط با یک فیلم انعکاسی مناسب یا حتی بیشتر فیلم‌های شخصی را از دست داده‌اند. به هر حال این موضوع برای اکثر طرفداران آشکار فیلم نیست. علیرغم اینکه در بخش عمده نقدها به عنوان یک فیلم ناامیدکننده شناخته می شود، ارزش جستجو برای اکثر عزیزان فیلم را دارد. این تا حدودی یک تفکر خاص است و برای برخی بسیار ستودنی است. این دمیدن یا هر چیز دیگر نگران کننده نیست، بلکه ایده من از یک فیلم خلاقانه واقعی است.

بسیاری در اینجا به طور کامل مقداری از آنچه را که من می‌گفتم نوشته‌اند، بنابراین اجازه دهید به سادگی چند ویژگی اضافه کنم... فکر کنم الان تنها هستیم دلیل خارق‌العاده‌ای دارد که در نهایت بیان نمی‌کند. چرا؟ از آنجایی که بسته شدن (یا همانطور که بسیاری آن را نمایش سوم می نامند) کاملاً از 2/3 ابتدایی فکر کنم الان تنها هستیم جدا شده است. "پیچ" ناگهان ظاهر می شود و به طرز غم انگیزی به شدت در سطح زمین قرار می گیرد. شما سر خود را می خارید و به این فکر می کنید که آیا فیلم در زمان واقعی شما به طور ناگهانی فیلم را به سمت شما می کشاند یا خیر. با این حال، نه، دینکلیج و فانینگ وجود دارند، بنابراین باید فیلمی معادل آن باشد...

دینکلیج (و بعداً گینزبورگ) در میان خطوطشان غر می زنند. در واقع، مبادله اندک است، با این حال، مقدار کمی وجود دارد که باید بجنگید و با حجم صدا و عقب نشینی بجنگید تا در بخش قابل توجهی از زمان، آنچه را که در مورد آن صحبت می کنند مرتب کنید. این یک تجربه فیلمی خارق‌العاده ایجاد نمی‌کند.

گاهی، در صحنه‌های خاص، فقدان گفتمان است که به همان اندازه به فکر کنم الان تنها هستیم آسیب می‌زند، هر چند در فیلم I Think We're Alone Now‌های دیگر به آن کمک کند. به عنوان مثال، وقتی دل پایین می آید تا ببیند "والدین" کلر در آشپزخانه هستند، او به سادگی آنجا می ماند و به نظر گیج می رود. من 1,000,000 پرس و جو می کنم. او به سادگی آنجا می ماند. واقعاً ناامیدکننده است.

و شاید فقط من باشم، با این حال کل آن صحنه سگی عجیب بود. او یک سگ نیش را پیدا می‌کند، او آن را بیرون می‌گذارد تا یک روز ادرار کند و اساساً برای همیشه دور می‌ماند. در دنیا چه؟ به چه دلیل این حتی در فیلم I Think We're Alone Now وجود داشت؟ علتش چه بود؟ به سادگی غیرعادی و ظاهراً پرکننده صحنه. یا از طرف دیگر شاید در حالی که دینکلیج زمزمه می کرد چیزی را از دست دادم...

به هر حال، من آن را تا آخر تماشا کردم به این دلیل که به طور کلی عالی پیش می رفت، زمزمه به کناری داشت، و من انتظارات زیادی داشتم که در پایان به طرز شگفت انگیزی اجرا شد.

اجازه دهید اساساً شروع کنم: این ممکن است یک فیلم کوتاه باشد. این باید یک فیلم کوتاه می‌بود.

به هر حال الگویی وجود دارد که تهیه‌کنندگان «هنرمند» مجموعه‌ای از صحنه‌های زیبا و هوایی را به ما نشان می‌دهند، در واقع، به ضرر جمعیت در این فیلم، علاوه بر مدت کوتاهی که صرف بازگویی یک داستان برای ما یا پرورش شخصیت‌ها می‌شود، می‌بینیم:

افراد رانندگی می‌کنند (می‌توانم بگویم حدود 25 درصد از فیلم فقط همین بود) افرادی که به دنبال ( 10%) افرادی که به فکر (10%) افرادی ایستاده برای گفتن چیزی (5%) افرادی که در شهرهای متروکه قدم می زنند (10%) افرادی که در جاده های متروکه قدم می زنند (10%) افرادی که دندان های خود را تمیز می کنند (1%) افرادی که بارف می کنند (1%) ) افرادی که کارهای استاندارد را انجام می دهند (15٪؛ من می توانم خودم را هر زمان که بخواهم انجام می دهم) افرادی که تصاویری را که ما به عنوان جمعیت نمی بینیم مشاهده می کنند (5%) تمرین های مختلف در بیهودگی گروه بندی شده (8٪)

بسیار آزاردهنده است که تهیه کنندگان از نحوه بازگویی داستان های جذاب غفلت کرده اند (یا هرگز نمی دانند). با این انبوهی از آستر سگ، آن را به یک مسیر شدید از عمل کشیده شده است. به جایی رسید که هر بار که صحنه های بسیار طولانی از رانندگی شخصی را می دیدم، درون خود فکر می کردم: "دوباره؟!" من مخالفی با سینماگران ندارم (رئیس از آن بنیاد است)، با این حال تصاویر زیبا کاملاً واضح است که او در آن شغل کار کرده است. ("اتاق را دود کنید! ما واقعاً شفت های نور می خواهیم!" "هی، این برش جالب را ببینید؛ دل در طول روز رانندگی می کند و پس از آن ما به همان نقطه دوربین می رویم، اما این بار او در شب رانندگی می کند!")

از سوزاندن زمان ما برای نوازش تصاویر خود، تهیه کنندگان فیلم، دست بردارید. ما کسانی هستیم که بلیط ها را می خریم و ما کسانی هستیم که شما را مورد استفاده قرار می دهیم. یک فیلم فشرده بسازید، از دقایق طولانی و غیرفعال مطمئن شوید که واقعاً از داستان پشتیبانی می کند و به ما منحرف شوید. با توجه به دیدگاه مخاطب، کاردستی باید اختیاری باشد. این به این معنی نیست که فیلمسازی زیرکانه را به کناری انداخته و به معنای مراقبت از ما زباله های بی فکر نیست. آن را متعادل کنید.

من نیاز داشتم که فکر کنم الان تنها هستیم را بیشتر از خودم دوست داشته باشم. نمایشگاه‌های خارق‌العاده‌ای توسط کل بازیگران، و من از حرکت آنها به سمت ایده‌ی دیستوپیایی هیچ‌کس به شیوه‌ای بی‌ضرر لذت بردم. به نظر می رسد کیفیت ایجاد نیز به اندازه کافی قابل احترام است.

چیزی که دوست نداشتم:

صدا. زیرنویس اساسا یک پیش نیاز است. سطح صدا وحشتناک است: گفتمان با دو برابر صدایی که من معمولاً فیلم ها را تماشا می کنم به سختی قابل درک است. گفتمان ظریف و زمزمه‌شده در تمام طول، علی‌رغم این واقعیت که با آب و هوا سازگاری دارد، دیدن صحبت‌های هر یک از هنرمندان را بسیار سخت‌تر می‌کرد. زمانی که تصور می‌کنید در صحنه‌های گفتمانی نزدیک و آرام، سطح صدا را در نهایت خوب دارید، ناگهان موسیقی با صدای بلندی که روی گوش شما تأثیر می‌گذارد، پخش می‌کنند. می توان تصور کرد که پایه ای ترین تصویر از یک فیلم "حجمی/کاهشی" که دیده ام و در تمام طول فیلم من را ناامید کرد.

آهسته و سرگردان، هم از نظر طرح و هم از نظر سرعت. یک تن در فکر کنم الان تنها هستیم اتفاق نمی افتد. صحنه های نامنظم مختلف آنها اساساً به زندگی روزمره خود در شهر خالی ادامه می دهند و واقعاً چیزی به داستان اضافه نمی کند. تعداد قابل توجهی از ضربات به شدت کند حرکت کردند و ظاهراً زمان زیادی را صرف انجام تمرین کردند، در حالی که چند ضربه کاملاً در ماه کند انجام شد. من در نهایت 10 ثانیه جلوتر رفتم و هیچ چیز مهمی را از دست ندادم. مطمئن نیستم که آنها سعی می‌کردند نگاهی تخیلی‌تر داشته باشند یا احساس رکود/خستگی را در دنیای اساسا پر نشده‌شان ایجاد کنند، به نظر من بیشتر به نظر می‌رسید که آنها زمان اجرا را کاهش می‌دهند.

تمام. نیازی نیست همه چیز را نوازش کنم، مگر اینکه به نظر می رسید مقاله نویسان از افکارشان خسته شده اند و نمی دانند چگونه آن را به پایان برسانند، بنابراین آنها یک «پیچ» کاملاً خودسرانه را کاملاً غیرمنتظره انجام دادند که ربطی به چیزی نداشت. تا آن نقطه در فیلم I Think We're Alone Now قبلی. احتمالاً با نگاهی گیج و مبهوت تمام فکر می کنید، "...چی؟"

این در واقع به طور کلی توجه من را به خود جلب کرد و تا حدودی جایگزین بود. تفسیر فیلم مهربان پایان جهان اگر طرفدار پیتر دینکلیج هستید یا چیز دیگری برای تماشا ندارید، می‌توانم آن را تماشا کنید، با این حال من یک شب فیلم را با همراهان اطراف این یا هر چیز دیگری برنامه‌ریزی نمی‌کنم.

با توجه به این واقعیت که فیلم‌های بسیار تاسف‌آور بیشتری دیده‌ام، به آن نمره 5 دادم.

من بخشی از مشکلات مشابهی با فیلم داشتم که مفسران مختلف به آن اشاره کرده‌اند. صدا در صدا وحشتناک است. تلویزیونم را حداقل چند بار روشن کردم تا بتوانم بشنوم که در مورد چه چیزی صحبت می‌کنند تا موسیقی از روی صندلی بلند شوم. بعلاوه فکر می‌کردم دیدنش کسل‌کننده و دشوار است. من همچنان پرسیدم که چرا پرده‌ها را باز نکردند و نور را وارد نکردند. با این حال، بزرگترین اعتراض من هر چیزی است که به هیچ وجه قانونی به نظر نمی رسد. این به وضوح نیاز به مکان در تلاش های بسیار فعلی دارد، بنابراین با این هدف - در مورد شرایط قدرت چه می توان گفت؟ در حال حاضر هیچ برقی در شهر آنها وجود ندارد، اما هر اتفاقی که افتاد باید دو یا سه سال زودتر رخ می داد، زیرا آنها اظهار داشتند که چند محصول کنسرو شده در سوپرمارکت از بین رفته و کنسروهای عالی در چند ماه تمام نمی شود. بنابراین .... قدرت احتمالاً اخیراً نمی تواند متوقف شود، به این دلیل که افراد در شهرشان همگی منتقل می شوند (زمانی که در پایان، قدرت در شهر دیگری وجود دارد) و با توجه به این و PDA ها و وب، سپس پس از اینکه همه به سطل لگد زدند، همه چیز همچنان برای یک طلسم کار می کرد. بنابراین آیا شخصیت اصلی اطلاعاتی نداشت که او بازمانده اصلی نیست و او را به عنوان یک قرض دهنده توصیف می کند، اما او خانه و خانواده دارد. بنابراین او دائماً اینطور نبود. چرا او در رسیدن به بازماندگان مختلف یا رفتن به دنبال برخی از آنها خنجر نمی زد؟ هم. چگونه "والدین" دختر را به عنوان او می دیدند، منظورم این است که در واقع چگونه می توانند تلاش کنند و بفهمند که چه رابطه ای را شروع کنند؟ سپس در مورد سگ نیش، با این فرض که من درست تصور می کنم که "رویداد" دو یا سه سال قبل اتفاق افتاده است (به علاوه توسط بدن هایی که او پوشانده بود بسیار سبک به نظر می رسید و ممکن است حفظ شوند - تأیید شد - که موضوع دیگری را به همراه دارد. به چه دلیلی مومیایی کردند؟آیا به سادگی پوسیده نمی شوند؟به نظر می رسید محیطی آب گیر با دریاچه ای نزدیک است. پس به سگ سانان برگردیم. چگونه می تواند برای مدتی کوتاهی کند؟ نیمه بهترم گفت که صاحبانش را خورده است. با این حال صرف نظر از اینکه آیا آنها به اندازه کافی تحمل کرده اند تا چندین سال از آن مراقبت کنند یا خیر، در خانه ایمن شده بود. قبلاً سطل را از خشکی خارج می کرد. به همین ترتیب، پایان فیلم و آنچه که آنها پیشنهاد می کردند به هیچ وجه با بقیه داستان مطابقت نداشت.

افراد بی‌شماری از موضوع اصلی فیلم غافل می‌شوند.

پایان‌بندی داستان را معنا می‌کند و داستان را مرتبط می‌کند.

این حقیقت دارد که داستان آشکار نمی‌شود. دلیل خاص برای آخرالزمان، با این حال قطعات اطلاعات وجود دارد. آیا این یک هولوکاست اتمی بود؟ واضح است که نه. شعله نور خورشید؟ احتمالا نه. افزایش دمای زمین؟ فیلم اشتباهی برای آن است.

آیا این محتمل‌تر نیست که اکثریت انسان‌ها در یک حمله جدید یا شبیه‌ای از آن که پایه و اساس را یک‌پارچه رها کرده است، از بین رفته باشند؟ گرم شدن...

ما به عنوان ویژگی اکثریت با آن شانس در زندگی واقعی چه آشنایی داریم؟

هیچ چیز. چنین چیزی با پوششی از تحقیر این ایده ساده که هر جمعی می تواند چنین موقعیتی را برنامه ریزی، طراحی و تکمیل کند، کنترل و محافظت می شود. از این رو، فیلم نشان نمی‌دهد که حمله چه بوده است، زیرا در واقع، ما بیش از حد مات و مبهوت می‌شویم یا 99.9 درصد از ما مرده‌ایم.

اکنون می‌توانیم بسته شدن را بفهمیم. توضیحی که در پالم اسپرینگز وجود داشت، به این دلیل است که آنها به احتمال زیاد بخشی از تکنوکراسی بودند که باید با نشان دادن شکل دنیای کامل خود، جهان را مرتب کنند. جامعه ای کنترل شده که در آن مردم mk-d هستند. (مردم استپفورد)

کل فیلم شروع به بررسی می‌کند، در آن مرحله، با این فرض که تمایز بین افراد عادی و این افراد تقلبی تحت کنترل روانی را بررسی می‌کنیم. ظرافت به نوعی از آنها دور شد. با این حال، او زخم هایی در امتداد ستون فقرات خود دارد که نشان می دهد او جاسازی شده است. امکان انتقال یک چراغ GPS نیز وجود دارد - به هر طریق دیگری چگونه ممکن است والدین موقت او تا آنجا که ممکن است او را در هنگام ورود به شمال ایالت نیویورک پیدا کرده باشند؟

اما این تحقیق واقعی بر اساس ویژگی های یک انسان است. ?

همه ما مسائل و مشکلاتی داریم. دل نگرانی‌هایش را ناشی از تعصبی بود که از «جامعه» خود با آن مواجه شد. می توان گفت که چاکرای «قلب» او مانع شده بود. - ماهیگیری نیازی به غذا برای تقویت قلب بود.

گریس آن چیزی نبود که او نیاز داشت، با این حال او در نهایت ویژگی نجات بخش او در رابطه ای بود که نمی توانست در بین عموم ما اتفاق بیفتد. با استانداردهای سطحی - آیا او قد بلند است، آیا ثروتمند است، آیا جذاب است، آیا موقعیت بالایی دارد، آیا قوی، ورزشکار، فریبنده و جذاب است و غیره...؟ کار. شخص دل، انسان بودن ما را نشان می دهد. یک نفر وارد زندگی او شد و ذهنیت خود را تغییر داد، که باید قبول کنیم که در ابتدا بسیار عصبانی بود. و با پوشیدن یک ابزار مرتب سازی شبکه مغزی، با این حال مطمئناً ما برای بهبودی او اعتماد داریم، و به خودمان نیز اعتماد داریم، زیرا در این اختلال تکنوکراتیک نزدیک می شویم.

در مورد ساکنان پالم اسپرینگز، هیچ چیزی وجود نداشت. با توجه به اینکه آنها می توانند یک بار دیگر به موجودات دنیوی تبدیل شوند، علامت بزنید. که با طرز رفتار استپفوردی آنها - چه توسط مادر موقتی که ویندکس را برای مرتب کردن خون همسر مرده خود آورده است، چه رفتار نامنظم ساکنان، به طرز شگفت انگیزی نشان داده می شود.

من نمی‌توانم چیزی بیشتر از این که به این امتیاز بالاتر بدهم، بخواهم، اما این علامت را از دست می‌دهد. هنوز اساساً برای 30 دقیقه اولیه یا بیشتر ارزش دیدن دارد.

منطقه افتتاحیه به خوبی پیش می‌رود و کاملاً شبیه به اکثر فیلم‌های فاجعه‌آمیز پیشگویانه نیست که دیده‌ایم. بدیهی است که چیزی در میان مردم حرکت می کند و آنها را در صندلی هایی که در آن نشسته بودند می کشد. یک مرد در واقع دوردست ها را در چنگ خود دارد. اگرچه انسداد وسایل نقلیه در یک نقطه می تواند این گونه باشد که برخی سعی در فرار دارند. از آنجایی که تفاوتی با این داستان ندارد، اما داستان پشت این افتضاح برای یافتن در یک فیلم جایگزین داستان مناسبی خواهد بود.

پیتر دینکلیج به‌عنوان یک فرد منفرد در حال مرتب کردن بسیار سخت کار می‌کند. بالا شهرش به نظر نمی رسد واقعاً درست باشد، اما او را عجیب و غریب می کند. اعتراف می‌کنم که اشتیاق او به تمیز نگه‌داشتن وسایل مثل هر اتفاقی، دمیدن برگ‌ها و تمیز کردن خیابان روشی ظریف برای درک این موضوع بود که چرا شهری که آنها از آن استفاده می‌کردند بی‌عیب بود. به طور کلی در یک برنامه شبکه مانند TWD زمانی که وارد یک منطقه متروکه از شهر می شوند که هیچ کس در آن حضور نداشته اند کمی سرگرم کننده است - حیاط ها غیرقابل انکار هستند زیرا آنها به سادگی از محله شخصی استفاده می کنند. تا حدودی در اینجا ما یک بهانه داریم.

الی فانینگ در این کار عالی بود، اما من هرگز احساسات بین آنها را نخریدم. با صرف نظر از تقریباً 30 سال، همه چیز در میان دینکلیج و فانینگ در نظر گرفته شد، پیشرفت کافی وجود نداشت که باعث شود من احساس کنم آنها یک رابطه را تقویت کردند. مگر اینکه فقط دو نفر اصلی روی کره زمین باشند. با استناد به گروه آمریکا "شما در اطراف هستید. شما اینجا هستید، بنابراین این کار را انجام خواهید داد."

گفته شد، صحنه‌های بسیار خوبی از عادت شدن آنها به یکدیگر وجود داشت.

و سپس به طور غیرمنتظره ای داستان به طور کامل مسیر را تغییر داد. آنها همدیگر را می بوسند اما ما نمی دانیم که آیا آنها با هم استراحت می کنند یا نه به این دلیل که صحنه زیر بیدار شدن دینکلیج برای یافتن افرادش آنجاست. دلیل واضحی نیست که مردم او چگونه فکر می کردند که او بسیار دور است. دلیل بزرگی نیست، چون آنها قیم واقعی نبودند، که چرا حتی به جستجوی او می‌روند. یا از طرف دیگر تنها بودن به عنوان یک زن و شوهر، در حالی که ممکن است از یک منطقه محلی تغییر یافته آمده باشند، باید انتظار ملاقات با افراد مختلفی را داشته باشند که آن را تجربه نکرده اند. دلیل واضحی نیست که چرا تلاشی، که آشکارا از آنها فرار کرده بود و برای مدت طولانی تنها بوده و در حال حاضر از دینکلیج لذت می‌برد، نگهبانان را به جای حمایت از خود ملزم می‌کند. او به طور مثبت در پایان فیلم این کار را انجام داد و اخیراً از درمان خود خارج شده بود. سپس کار دینکلیج عجیب می شود. وقتی او به او بفهماند که آن‌ها هموطنان او نیستند، تلاشی را نمی‌پذیرد. او نمی تواند یک بار دیگر وارد هیچ یک از برنامه های خود شود. او در کامیون خود می پرد، فقط برای اینکه آن و بسیاری از چیزهایی که دارد را رها کند تا قدم بزند تا اینکه وسیله نقلیه دیگری را پیدا کند. آیا ما الگانس را قبول داریم و دوستانش هم این کار را کردند؟ او واقعاً در ورودی کامیون خود را نمی بندد. همه چیز از طرف فرد حساسی که در قسمت اصلی فیلم پیدا کردیم بسیار عجیب است.

حقوق واقعی به سادگی احمقانه بود و کنار گذاشته شد. ما 2/3 فیلم را تمام کرده ایم و فکر می کنیم که توضیحات دینکلیج را در پشت واقعیت او درک کرده ایم تا همه چیز را دور بریزیم.

با این حال هنوز ارزش تماشای آن را در یک عصر بی حال داشت.

تماشای فکر کنم الان تنها هستیم سخت است. فکر می‌کنم باید چندین بار آن را تماشا کنم تا بتوانم آن را کامل کنم. این همان فیلمی است که من در اواخر عصر مشاهده می کنم، زیرا هیچ شخص دیگری نیازی به تماشای آن ندارد، اما صدای پایه به تدریج، آزاردهنده و قوی تر می شود. همانطور که برخی گفته اند، ممکن است شنیدن صدای غرغر از سوی هنرمندان بر سر موسیقی دشوار باشد.

تعداد کمی از مردم مانند دل هستند و من یکی از آنها هستم. من دوست ندارم در اطراف افراد زیادی باشم، با توجه به این واقعیت که صرفاً از نظر فکری و درونی سنگین است. خوبه که از بقیه جدا شدیم جدایی از بیماری همه گیر برای ما چیز وحشتناکی نبود. دل در یک کتابخانه حوالی عصر در شهری با 1600 نفر کار می کرد. این به طور قابل توجهی گوشه گیرتر از من است.

دل اغلب مانند یک ماشین رفتار می کند، اما در آن لحظه شخص دیگری ظاهر می شود و او را شوکه می کند. من مطمئن هستم که او فرض کرده بود که او آخرین نفر باقی مانده است. او سعی می کند او را بفرستد تا بتواند به جدایی خود بازگردد، با این حال حداقل کمی مهربانی نشان می دهد، زیرا او نیازی به رفتن ندارد و سعی می کند این کار را انجام دهد.

او ظاهر می شود. معمولی بودن افراد اداره می‌شوند که دوست دارند در کنار دیگران باشند، غوغا کنند، و همه چیز در مورد اجتماعی شدن انسان را دوست دارند. اینجاست که یک تن از وحشتناک ترین غریزه های انسانی، دلایلی که افرادی مانند دل و من از افراد دوری می کنند، ظاهر می شود. به نظر می رسد که او از همه جدا شده است و در حال حاضر او به طور خاص به حضور معمولی با دل نیاز دارد، اما او به هیچ چیز با کسی نیاز ندارد.

سپس دل در نهایت به پایان رسید منحنی، که او نگهبان دارد. علاوه بر این، نه فقط این، که تعداد زیادی بازماندگان انسانی دیگر از جایی که او و آنها از آنجا آمده بودند، وجود دارد. بدون اینکه در اطراف بسیاری از دیگران باشد، با این حال او به سمت آن کشیده می شود، انسان، چیزی شبیه آنچه از آن باقی مانده است. اینجا جایی نیست که دل نیاز به رفتن داشته باشد.

تصاویر ماهی قرمز در پایان روشن می شود: هر یک از مردم عادی که به آنها منتقل می شود سعی می کنند به هر یک از مسائل ادامه دهند و با آنها مقابله کنند. با غریزه انسانی با برداشتن اساساً خاطرات کشیده شده آنها، برای تبدیل شدن به ماهی قرمز. آنها می گویند یک ماهی قرمز می تواند در تصور کاسه به خودش نگاه کند، فکر کند ماهی دیگری است، بچرخد و دقیقاً همان چیزی را ببیند، و فکر کند که یک ماهی دیگر است، محور، و برای همیشه ادامه می دهد بدون اینکه او واقعاً بداند که در یک ماهی است. کاسه و توسط ماهی های دیگر احاطه نشده باشد. شما مردم عادی را اینگونه می سازید و تمام ناامیدی و وحشتناک ترین چیزهای غریزه انسانی آنها از بین می رود. به هر حال، این همان چیزی است که محققان انسان دیستوپیایی فکر می‌کنند.

آخر با فرصتی برای دل و همراهش همراه است و بخش‌هایی که از نظر فکری کوتاه شده و عموماً بدون مغز انسان‌های دیستوپیایی هستند را رها می‌کنند. من فرض می کنم که این یک تکمیل سعادتمندانه برای افرادی مانند من و دل است. من تصور می کنم برای افراد عادی به نظر می رسد یک رویای بد و یک بسته شدن وحشتناک است. همچنین، من فکر می‌کنم به همین دلیل است که اکثریت قریب به اتفاق فکر کنم الان تنها هستیم را نمی‌گیرند یا به طور بالقوه از اتمام آن خوششان نمی‌آید، زیرا آنها افراد معمولی هستند که به طور مداوم توسط انبوهی از افراد و جامعه‌پذیری مداوم انسانی عذاب نمی‌کشند. نگاهی که به زندگی و جهان معرفی شده در فکر کنم الان تنها هستیم برای اکثر مردم عجیب است، با این حال تا پایان ما جذاب است.