بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار 2003 (به انگلیسی: Spring, Summer, Fall, Winter... and Spring) یک فیلم درام و محصول 2003 کشور کره, آلمان, بوده و شما میتوانید برای دانلود فیلم بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار 2003 دوبله فارسی روی لینک هایی که برای دانلود در صفحه می بینید اقدام کنید. داستان فیلم به این صورت هست که در برکه ای متروک، راهبی پیر به همراه پسری جوان در قلعه ای شناور زندگی می کند. مخاطب در این فیلم شاهد گذر فصل ها و سال های زیادی است..
این فیلم به کارگردانی Kim Ki-duk, ساخته شده است. برای دانلود مستقیم بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار 2003 یا دانلود دوبله فارسی فیلم Spring, Summer, Fall, Winter... and Spring 2003 تنها کافیست کیفیت فیلم مورد نظر را انتخاب کرده و گزینه دانلود را بزنید. فیلم نامه این فیلم را Oh Young-soo, Kim Ki-duk, Kim Young-min, Seo Jae-kyeong, Ha Yeo-jin, Kim Jong-ho, Kim Jung-young, Ji Dae-han, Park Ji-a, Choe Min, نوشته اند. همچنین اگر قصد دانلود بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار 2003 زیرنویس فارسی با کیفیت 480p را دارید روی کیفیت مورد نظر کلیک کنید.
بازیگران Oh Young-soo, Kim Ki-duk, Kim Young-min, Seo Jae-kyeong, Ha Yeo-jin, Kim Jong-ho, Kim Jung-young, Ji Dae-han, Park Ji-a, Choe Min, در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند. نسخه های دیگری از این فیلم هم مانند دانلود فیلم سینمایی بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار 2003 دوبله فارسی در پینک فیلم موجود هستند و تنها کافیست بر روی گزینه دانلود فیلم بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار 2003 کلیک کنید. همچنین اگر قصد دانلود Spring, Summer, Fall, Winter... and Spring 2003 720p را هم دارید پینک فیلم بهترین مکانی هست که میتوانید از آن برای دانلود فیلم استفاده نمایید.
رده سنی فیلم بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار 2003 R بوده و قبل از دانلود فیلم بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار 2003 باید گفت تماشای این فیلم برای افراد زیر R سال مناسب نیست! این فیلم در ژانرهای درام, بوده و محصول کشور کره, آلمان, هست. زبان اصلی فیلم بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار 2003 کره ای, بوده ولی ما در پینک فیلم دانلود فیلم بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار 2003 دوبله فارسی را هم برای شما امکان پذیر کردیم. اگر قصد دانلود فیلم Spring, Summer, Fall, Winter... and Spring 2003 را دارید باید این را هم اضافه کنیم که امتیار IMDB فیلم بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار 2003 8.0/10 از 10 می باشد.
در برکه ای متروک، راهبی پیر به همراه پسری جوان در قلعه ای شناور زندگی می کند. مخاطب در بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار شاهد گذر فصل ها و سال های زیادی است.در دیری که روی دریاچه ای شناور است، پسربچه ای زیر نظر راهب بودایی پیری آموزش می بیند. سال ها می گذرد و پسر بچه، که حالا راهبی هفده ساله شده به دختر بیماری که مادرش او را به معبد آورده، دل می بازد و در پی دختر می رود. سال ها بعد راهب که سی سال از عمرش گذشته، از چنگ قانون می گریزد و به معبد پناه می برد؛ چون به خاطر دختر – که او را ترک کرده – مرتکب قتل شده است. اما پلیس او را دستگیر می کند. چند سالی دیگر نیز می گذرد و همان راهب، حالا چهل و خرده ای ساله، به دیر باز می گردد…
در دیری که روی دریاچه ای شناور است، پسربچه ای زیر نظر راهب بودایی پیری آموزش می بیند. سال ها می گذرد و پسر بچه، که حالا راهبی هفده ساله شده به دختر بیماری که مادرش او را به معبد آورده، دل می بازد و در پی دختر می رود. سال ها بعد راهب که سی سال از عمرش گذشته، از چنگ قانون می گریزد و به معبد پناه می برد و ...
بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار به کارگردانی کیم دوک-کی محصول سال 2003 کره جنوبی می باشد. که تاکنون بیش از 14 جایزه از جشنواره های معتیر بین المللی در یافت کرده است.در بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار یک پسر توسط یک راهب بودایی در یک معبد شناور، که از همه چیز جدا بوده بزرگ شده است که در آن سال ها مانند فصل ها گذر می کنند.
پسری توسط یک راهب بودایی در معبدی شناور جدا شده پرورش داده می شود ، جایی که سالها مانند فصول می گذرد.
داستان فیلم درباره پسر بچه ای هست که توسط یک راهب بودایی در یک معبد، منزوی بزرگ شده و...
یه پسربچه زیر نظر راهب پیری آموزش میبینه؛ سالها میگذره و اون پسر که حالا راهبی 17 ساله شده، برمیگرده و ...
در بحبوحه بیابان کره ، یک استاد بودایی با صبر و شکیبایی با تجربه و تمرینات بی پایان پسری جوان را بزرگ می کند تا با خرد و شفقت بزرگ شود. به محض این که مردمک شهوت جنسی خود را کشف می کند ، به نظر می رسد او برای زندگی تعمق ناپدید می شود و عشق اولی خود را دنبال می کند ، اما به زودی نتوانسته است با دنیای مدرن سازگار شود ، به جرم جنایتدر بحبوحه بیابان کره ، یک استاد بودایی با صبر و شکیبایی با تجربه و تمرینات بی پایان پسری جوان را بزرگ می کند تا با خرد و شفقت بزرگ شود. به محض این که مردمک شهوت جنسی خود را کشف می کند ، به نظر می رسد او برای زندگی تعمق ناپدید می شود و عشق اولی خود را دنبال می کند
در میان سرزمینهای دورافتاده کره,یک استاد بودایی پسری جوان را با شفقت و مهربانی و با تمرینهای بسیار بزرگ می کند.او در پی اولین عشقش می رود اما بعد از وارد شدن به دنیای مدرن به خاطر جرمی به زندان می رود و پس از مدتی نزد استاد خود بازمی گردد...
جهت دانلود فیلم Spring, Summer, Fall, Winter... and Spring 2003 (بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
ممیزی فیلم توسط میرا سوکورووا. «بهار، تابستان، پاییز، زمستان ... علاوه بر این، بهار» یک فیلم فوق العاده قابل توجه درباره وجود یک کشیش بودایی است. اندیشیدن به تصاویر لذت بخش از طبیعت در طول فیلم لذت بخش بود. گفتمان های زیادی وجود ندارد، با این حال بیان بازیگری هنرمندان، موسیقی و احساس هر صحنه به کار آنها مربوط می شود، و انتظار نداشته باشید که کلماتی گفته شود که پیام را منتقل کند. وجود یک کشیش بودایی با فصل ها در تضاد است. کشیش توسط یک سرگرم کننده جایگزین در هر فصل به تصویر کشیده می شود. تفاوت بین سرگرمی ها در فصل بهار به تابستان یا تغییر کودک به جوان واضح و اجتناب ناپذیر است، با این حال، بعداً بر خلاف نیاز، اهمیتی نماینده پیدا می کند. من فکر میکنم، تفاوت در میان سرگرمکنندهها به یکی از قراردادهای اصلی بودایی در مورد بیخود اشاره دارد. این اصل بیان میکند که در هر یک از ما، حیوانات زنده، هیچ خود یا روح بیزمانی، ماندگار، تغییرناپذیری وجود ندارد. اساساً ما در هر یک از دوره های زندگی راهب یک شخصیت بسیار منحصر به فرد را می بینیم. دایره ای بودن زمان، و تفاوت فصول، موقتی بودن را به عنوان اصل زندگی مطرح می کند. بودیسم دستور می دهد که هیچ ارتباطی نباید رخ دهد، زیرا همه چیز موقتی است. به همین ترتیب، یک کشیش به یک بانوی جوان ملحق می شود و بعداً او را از دست می دهد، زیرا احساسات او نیز بسیار بادوام نیست. روشی که او او را میکشد نشان میدهد که در همان ابتدا در زندگیاش این واقعیت موقتی بودایی را درک نکرده است. فیلم مملو از تصاویر بودایی است. آنچه مورد توجه قرار می گیرد ورودی ها هستند. بدیهی است که آنها توانایی معمول خود را برآورده نمی کنند و استفاده از آنها بیشتر در مورد تصمیم است تا یک نیاز. استفاده از ورودی ها می تواند نشان دهنده نظم و انضباط، کیفیت اخلاقی تصمیمات عادی و پیروی از یک راه صحیح باشد. نشانه اصلی ناپدید شدن یک کشیش از ویژگی عمیق راهب این بود که او از مربی چرت زدن خود فراتر رفت و به یک خانم جوان نزدیک شد. احساس میکنم پیام اولیهای که رئیس باید در بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار بدهد، نیاز به همدلی با تک تک حیوانات زنده بود. از اولین صحنههای مطلق، یک کشیش پیر به حامی خود آموزش میدهد که با همه موجودات اطراف همدردی کند و بعداً همدلی و هوش باورنکردنی را با یک قاتل نشان میدهد. درک اینکه چگونه حتی افسران پلیسی که برای دستگیری یک کلاهبردار آمده بودند، همدلی و اعتقاد داشتند که یک فرد می تواند تغییر کند، جالب بود. با این حال، راه زندگی راهب را نمی توان سعادتمند نامید، فیلم خلق و خوی هماهنگ، اعتماد، سازش و پریشانی سبک را به جا می گذارد. چیز دیگری که در مورد فیلم ترجیح دادم این است که تماشاگران را به فرهنگ، مذهب، آداب و رسوم بودایی علاقه مند می کند. به عنوان مثال، بلافاصله پس از فیلم، من به طور استثنایی کنجکاو بودم تا در مورد مفاهیم موجودات به تصویر کشیده شده در فیلم Spring, Summer, Fall, Winter... and Spring، یا اهمیت چهره بسته، یا فرضی Prajnamapitra Sutra، یا روش انقیاد سخت و ظرافت های مختلف تحقیق کنم. به طور کلی، من به طور استثنایی با این فیلم، پر از عکس های فوق العاده و پیام های تحریک کننده، به طور استثنایی رضایت داشتم.
جهت دانلود فیلم Spring, Summer, Fall, Winter... and Spring 2003 (بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
خیلی کم در قلمرو بهار، تابستان، پاییز، زمستان... و بهار واقعاً به یکدیگر پیوسته اند، با این حال همه چیزهایی که به نظر می رسد مرتبط است. در واقع، عمیقا، به صورت روایی. اتاقهای صمیمی ورودی در داخل صومعه کوچکی که صحنهی خود را در آن قرار میدهیم، منفرد و بدون چسبیدن به دیوارها باقی میمانند. اسکیف کوچک، که ارتباط اصلی بین بقیه جهان و جامعه مذهبی را ایجاد می کند، هرگز به لنگرهای آن کوتاه نمی شود. علاوه بر این، پناهگاه واقعی که با ظرافت بر روی دریاچه شناور است مانند یک قایق نیست. هیچ چیز به هم پیوسته نیست، با این حال همه چیز مرتبط است، آرام و چرخه ای است. یک کشیش بزرگتر (Yeong-su Gracious)، در حال بزرگ کردن یک جوان کوچک (جای-کیونگ بهینه سازی موتور جستجو) با او به عنوان ارباب خود در یک صومعه جدا شده که از هر طرف توسط یک دریاچه ساخته شده توسط انسان احاطه شده است. با سپری شدن فصول، کودک به یک هموطن جوان تبدیل میشود (مین کیم جوان)، سپس به یک بزرگتر دردمند (کیدوک کیم) تبدیل میشود که تمام بخشهای زندگیاش در فصلها منعکس میشود. ما مشاهده می کنیم که هوی و هوس بهار بچه را تا تابستان به یک نوجوان خجالتی تبدیل می کند. با ظاهر یک بچه کوچک (Yeo-jin Ha) که به دنبال بازسازی به پناهگاه می آید، حتی بیشتر آشکار شد. ولع او برای بانوی جوان به آرزو می رسد، میل می کند، سپس، در آن مرحله، خشم، که با عدم حضور طولانی در پاییز پیش از زمستان به سفری پشیمان تبدیل می شود. در همین حال، به نظر می رسد که کشیش پیر یک روح است، زیرا شاگردش تسلیم چیزهای طبیعی می شود.
آنچه کم صحبت می شود، همه چیزهایی که افراد واقعاً در بهار، تابستان، پاییز، زمستان صحبت می کنند. و بهار وزنی انکارناپذیر داده می شود. با این حال، هرگز بحث یا کشمکشی مطرح نشده است. بخش قابل توجهی از جدال، تصویرسازی و کیفیت اخلاقی از طریق بازنمایی بصری که توسط شگفتی معمولی فوق العاده ای که قهرمانان ما را در بر می گیرد ستایش می شود. نتیجه فیلمی است با موجز بودن یک داستان بدون تبدیل تیز. کشیش پیر این عقیده را منعکس می کند و از دستی ظریف برای هدایت شاگرد جوانش به سمت تصاویری که می خواهد یاد بگیرد استفاده می کند. جهان پس از آن، در آن نقطه، به خواست خودخواهانه داستان می پیچد، و موجوداتی را به عنوان تصاویری بزرگتر از سفر مرد جوان درگیر می کند.
آنچه نتیجه می دهد، داستانی مجلل با عالی و آرامش است که مملو از همه چیز است. طیف تجربیات انسانی رئیس کی دوک کیم با یک بازیگر کوچک، ساکنان کانونی بودیسم را باز می کند و با دقت آنها را به جامعه معاصر ناله می کند. رنگها و سایههای نزدیک به خانه را به ارمغان میآورد که در هر نقطهای با تمرکز بر سلولوئید جدا از شاید آخرین آثار اینگمار برگمان، نامشخص است. همبستگی با ریتمهای نامناسب تغییر فصلها و تأثیر تدریجی آن بر دیدگاههای راهبان به پایان میرسد.
بهار، تابستان، پاییز، زمستان... و بهار خلاصهای کوتاه را ایجاد میکند. برای زیباترین فیلم در مجموعه تجربیات بشر، با بهرهبرداری از برتری منظمی که پناهگاه محدود به آب را در بر میگیرد. علاوه بر این، این یک تصویر ذاتاً انسانی در مورد ایده تکرارشونده انسان و برتری پنهان در آن است. بررسی دقیق و در عین حال واقعاً هیپنوتیزم کننده، بهار، تابستان، پاییز زمستان... و بهار یک پیروزی تغییر دهنده زندگی است. کسانی که به دنبال شکوه طبیعت گرایانه فیلمی از ترنس مالیک هستند که با عظمت بازتابی شیوه های تفکر شرقی تطبیق می یابد، باید فوراً نمونه معاصر کی دوک کیم را بدست آورند.
جهت دانلود فیلم Spring, Summer, Fall, Winter... and Spring 2003 (بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
فیلم "بهار، تابستان، پاییز، زمستان... چه بیشتر، بهار" که توسط یک رئیس پیشتاز کره ای، کیم کی دوک هماهنگ شده است، طرحی بدون تحریف و مطالعه دارما بودایی است که در مرکز درس های بودایی است. این اثر را میتوان به بخشهای جداگانهای از تصاویر مورد حمله قرار داد، اما بهعنوان یک نمایشدهنده کامل چرخهای دیده میشود. از طریق چرخهای بودن طبیعت و وجود یک فرد، رئیس میتوانست ایده اساسی بودایی را در یک نقطه کانونی بودیسم اجتماعی کره و مقدمات اسرارآمیزی که نباید به طور جدی گرفته شوند، رمزگشایی کند.
برخلاف «عمو بونمی که میتواند زندگیهای گذشتهاش را مرور کند» ویراستاکول، چرخهای بودن بهعنوان قطعهای بنیادی از دارما بودایی از دیدگاهی متفاوت به نمایش گذاشته شده است. انگیزه اصلی برای سامسارا منحصراً عمل یک فرد نبوده است، همانطور که تا حدودی از عمو بونمی دیدیم، کیم کی دوک چرخهای را در تمام نقاط جهان نشان داد: از محور دائمی تغییر در فصلها تا پیشرفت احساسات و استعدادهای انسانی با انطباق سنین. در واقع، حتی عنوان فیلم هم تکراری است، همانطور که درس های بودایی توصیه می کنند که زمان یک راست نیست، بلکه تکرار می شود. در اینجا تماشاگر در پایان فیلم نیز به نقطه صفر برمی گردد. این نه تنها از طریق بازدید مجدد از فصل بهار، که باید به عنوان مکان رستاخیز نمایان شود، نشان داده شده است: ما کشیش را با مرد جوان در ابتدا و قبل از هر چیز و در نهایت می بینیم. فصول مختلف را میتوان بهعنوان چرخههای مختلف این چرخه در نظر گرفت: تابستان تولد است، پاییز زندگی است و زمستان در حال گذر است. آنها می توانند به طور همزمان در سطوح مختلف باشند: بهبود طبیعت، زندگی کشیش پیر و زندگی یک مرد جوان.
حتی با وجود این که فیلم به سنگه کوچک، منطقه زاهدانه محلی می پردازد، تمام آنچه توسط رئیس به تصویر کشیده شده است را نباید هنری تلقی کرد، به این دلیل که شامل رازی است که توسط آن معنا نمی شود. فیلم مثلاً، ظرافتهای کوچکی از زندگی دینی نشان داده نشده است و میتواند مسئلهای را مطرح کند: به عنوان مثال، چشمههای خوراکی که قبلاً زندگی میکردهاند. یکی دیگر از ثانیه های مشکوک فیلم، لحظه ای است که مرد جوان در یک ساحل دیگر ظاهر شده و با ماهی، قورباغه و مار بازی می کند (که به دلایل حیله گرانه نمایش داده شده است، همانطور که ناظر بعدا می بیند)، کشیش پیر. به همین ترتیب به نوعی در آن سمت ساحل ظاهر شده است و به طور قابل تصوری در حال قدم زدن روی آب است. با رها کردن این پرسشها بدون پاسخ، رئیس تقریباً در راه به این موضوع اشاره میکند که علیرغم این واقعیت که به نظر میرسد تصویر تجارت بودایی تقریباً دقیق است، نباید به طور قطعی آن را دریافت کرد. صرف نظر از این، کیم کی دوک به طرز شگفت انگیزی 3 جواهر در مورد بودیسم را نشان داد: بودا، که چند بار در طول فیلم به تصویر کشیده شده است، سانگا، منطقه مذهبی محلی، و دارما، درس های مرکز بودایی. در واقع، حتی دوخا، اندوه، که انگیزه اصلی سامسارا است، نه تنها از طریق انواع و سطوح مختلف عذاب واقعی، بلکه علاوه بر آن از طریق ناامیدی اخلاقی و عذاب ذهنی نشان داده شده است: "مگر از قبل خبر نداشتی. از زمان، جهان انسان چگونه است؟ هر از چند گاهی باید چیزهایی را که دوست داریم کنار بگذاریم. آنچه شما دوست دارید، دیگران نیز دوست خواهند داشت. />
حتی با وجود این که فیلم حاوی تعداد زیادی دقایق بحث برانگیز است، می تواند به خوبی با ایده های مرکز دیده بان و آموزش گروه مردم بودایی آشنا شود، با این وجود، تماشاگر باید مسئولیت کانال و پاک کردن داده ها را بپذیرد.
جهت دانلود فیلم Spring, Summer, Fall, Winter... and Spring 2003 (بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
از نظر ظاهری لذت بخش بود بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار در یک منطقه بسیار زیبا در یک دریاچه کوچک در کوه سازماندهی شده است. هرگز آن را ترک نمی کند. علاوه بر این، من در تمام طول فیلم فقط هشت شخصیت را شمردم. تقریباً هیچ مبادله ای وجود ندارد و من حتی مطمئن نیستم که به هیچ نامی اشاره شده باشد. بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار چهار فصل متمایز را برای مراحل مختلف زندگی نشان می دهد. به همین ترتیب حیوانات خانگی مختلفی برای هر مرحله و همانطور که احساسات مختلف اصلی نشان می دهد وجود داشت. شاید بخواهم بپذیرم که با تماشای بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار در مورد بودیسم تسلط پیدا کردم. درک اینکه چگونه کارشناس در تمام طول زندگی خود و ارتباط بین این دو را نشان میدهد، بسیار جالب بود.
در مرحله اصلی، دانشآموز مرد جوان وحشتناکی است که موجودات را عذاب میدهد. اربابش به او ابراز همدردی می کند. به طور مداوم مرحله ای از مطالعه کم به یک بچه نوجوان دلپذیر تبدیل می شود. در هر صورت، او تسلیم میل می شود. آس به او اجازه می دهد بداند که میل، خواستن را به همراه دارد و باعث قتل می شود. بهتر است باور کنید، درست است؟ نادان از محراب خارج می شود و مجسمه بودا را می پذیرد که انگار با او در محراب شریک است. با این حال، در آن ثانیه من قبلاً احساس می کردم که او بازخواهد گشت تا تبدیل به یک کشیش شود و همانطور که عنوان نشان می دهد این دایره را ادامه دهد. در مرحله سوم understudy برمی گردد. او دیگر مهم خود را در میل کشته بود. او از سرخوردگی و عذاب بیرون آمده است. آس به او اخطار داده بود، اما برای آشنایی با مثال به سخت ترین راه ممکن نیاز بود. Understudy تقریباً خودکشی می کند هر چند ACE او را متوقف می کند. در حال حاضر زمان آن رسیده است که به دانش آموخته نشان دهیم که حس آشتی را کشف می کند. علاوه بر این، او انجام می دهد. دانش آموز با آرامش توسط پلیس گرفته می شود. پیش از این، حذف او زنده قابل تصور نبود. زمانی که او را حذف میکنند، به نظر میرسد که کارشناس قایق آنها را از نظر فکری نگه میدارد، او ترجیح میدهد بچه را رها نکند، شاید چون میدانست که یک بار دیگر او را نخواهد دید. هر طور که باشد، آس قایق را رها می کند و برای خداحافظی با دانش آموز دست تکان می دهد. در آن زمان به نظر می رسد که متخصص بالاترین سطح از ظرفیت های ذهنی را به دست آورده است، و این امکان را دارد که اشیا را با روشن بینی حرکت دهد. و بعدش خودکشی میکنه در مرحله چهارم، دانش آموخته به عنوان یک انسان در دوران قرون وسطی خود بازمی گردد. او شروع به زندگی در پناهگاه میکند، یک نسخه اصلی از فعالیتهای واقعی را در آنجا پیدا میکند و شروع به تمرین میکند، گویی که آس در واقع چیزی جدید را حتی پس از انتقال به او نشان میدهد. سپس زنی با چهره ای بسته، بچه کوچکی را در حرم رها می کند. این مرحله با این که کشیش کمآموز، سنگی را به خود میبندد، همانطور که با موجوداتی که در جوانی او را عذاب میداد، و بالا رفتن از یک شیب. زمانی که کشیش کمآموز بهعنوان یک جوان بهخاطر آزار و اذیت موجودات رد شد، کشیش آس به او گفت که تشدید آن موجودات تا پایان عمر در قلبش باقی خواهد ماند. چه کسی ممکن است تشخیص دهد که او می تواند درست باشد؟ شبیه تصویرسازی دیگری بود که آس به دانش آموز خود دستور می داد. شاید با انجام این کار، کشیش زیرمجموعه زندگی خود را به پایان می رساند. در حال حاضر او باید خودش به یک متخصص تبدیل شود. یک بار دیگر آخرین فاز فیلم بهار است. صحنه ای که اساساً همان صحنه در مرحله اصلی است. یک کشیش متخصص و یک بچه کوچک، یک کشیش کم مطالعه. کشیش تحت مطالعه توسط یک سرگرم کننده مشابه در مرحله اولیه بازی می شود. واقعاً نیازی به آوردن یک سرگرم کننده بیشتر برای این کار نبود. همچنین، داشتن یک فرد مشابه در کار، احساس دایره را ارتقا می دهد. کشیش کم مطالعه در حال تحریک حیوان خانگی جدید، یک لاک پشت است. باید به او دستور داد. کشیش متخصص احتمالاً می داند که چه کاری انجام دهد. آخرین نمونه ای که او از ارباب خود به دست آورد، باید وسیله ای برای آموزش باشد.
راهی که کشیش دانش آموز به تسلط داشت مستقیم نبود. رفت و دنیای بیرون را دید و برگشت. می توان فهمید که ارباب او می تواند یک برخورد مشترک داشته باشد.
بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار می تواند افراد را وادار کند تا در مراحل زندگی خود و چگونگی شکل گیری هر مرحله آنها فکر کنند.
جهت دانلود فیلم Spring, Summer, Fall, Winter... and Spring 2003 (بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
زمانی که قصد دیدن فیلمی را دارم، عموماً فیلمی ساده و بیپرده را انتخاب میکنم. به غیر از این که با وجود اینکه فوق العاده سرگرم کننده است، دیگر فیلم مشابهی را نمی بینم. به هر حال بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار از فیلم های مختلفی که من تماشا کرده ام بسیار غافلگیر کننده است. «زندگی معمولی یک فرد» را بازگو میکند، قطعهای از طبیعت، و باعث میشود در زندگیام فکر کنم. بسیار شبیه مادربزرگ فانتزی به من می گوید، من هرگز از بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار خسته نمی شوم، صرف نظر از اینکه چقدر آن را می بینم. در حالی که دارم فیلم را تماشا می کنم، احساس می کنم که در آن هستم و زندگی خود را بررسی می کنم، نه زندگی راهب (شخص اولیه) را در یک شرایط آرام ذهنی.
داستان پیش می رود. بهعنوان «بهار» که نشاندهنده «زمان طولانی اولیه زندگی» است، و راهب پیر (Yeong-su Goodness) یک جوان (جونگهو کیم) را به سمت یک مسیر درست هدایت میکند. سپس، در آن مرحله، تبدیل به یک همکار جوان (بهینهسازی وب Jae-kyeong) میشود که مشتاق خانمهای جوان است و به دنبال یک بانوی جوان لذتبخش (Yeo-jin Ha) میرود که از مکان او دیدن میکند. در نهایت او پناهگاه را ترک می کند تا او را جستجو کند. در پی انجام یک قتل وحشتناک، او (مین کیم جوان) به پناهگاه باز می گردد اما دستگیر می شود. زمانی که او (کی دوک کیم) پس از آزادی از زندان به پناهگاه باز میگردد، متوجه میشود که کشیش مربیاش در حال حاضر مرده است. یک روز کودکی به آنجا میآید و دوباره بهار آغاز میشود.
بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار برخلاف بسیاری از فیلمهای مختلف، آنچه را که نیاز به گفتن دارد، با نشان دادن پیشرفتهای فصلها و نه بازی افراطی به جای خطوط زیاد بین شخصیتها، بیان میکند. فیلمبرداری حیرت انگیز باعث شد احساس کنم در تمام طول فیلم از ساخته های شرقی قدردانی می کنم. تغییرات هموار و آرام فصول، کل زندگی یک انسان را نشان می داد و دریاچه ای که اطراف پناهگاه را در بر می گرفت، به همین ترتیب یک جفت ایده آل را ایجاد کرد. مخصوصاً، در کنار طبیعت که مثالی آرام ارائه میدهد، آموزش راهب پیر بسیار تماسگیرنده بود، زیرا او معمولاً اعتماد داشت که کشیش جوانتر بدون هیچکس دیگری تعالی عمیق خواهد یافت. به نظر میرسید که بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار سعی کرده است نشان دهد که مردم تولد، عشق، میل، عذاب، حسادت، افسردگی، گذشت و رستاخیز را در حالی که طبیعت دائماً در حال تکامل است، تجربه میکنند. نمی توانم نگویم صحنه فوق العاده و دلپذیر پناهگاه، دریاچه و سایه های فصول قطعه مقاومت است.
طرح داستانی بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار تا حد زیادی یک ساختار داستانی بود. با گذشت زمان همراه با تفاوت در فصل، فرد بنیادی جوان با یک زندگی شطرنجی روبرو شد. بهبود طرح از طریق تفاوت در چشم انداز اطراف پناهگاه در حال حرکت ظاهر شد. بهار پر از تمایز، تابستان آرزو، پاییز - زمان جمع شدن، و زمستان دلتنگی و تعالی زندگی معمولی انسان هاست.
موسیقی در بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار نیز قسمت مقایسه ای را برای تبادل فرض می کند. در این راستا، در هر صورت، زمانی که هنرپیشه ها هیچ احساس یا احساسی را با مبادله بیان نمی کردند، موسیقی بیش از کلمات بیان می کرد. موسیقی بدون صدای خیلی بالا یا خیلی کم مانند صداهای معمولی و موسیقی معمولی کره ای، "آریرنگ" با چیزی در قلب من تماس گرفت و زندگی من را روشن کرد.
در نهایت، نکات شماره یک من در مورد بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار ورودی ها به عنوان در و در حرم هستند. ورودی ها هیچ دیواری نداشتند، بنابراین با وجود بسته بودن راهروها، می توانستیم از دو طرف ورودی به داخل نگاه کنیم. کشیش پیر و جوان عموماً از ورودیها استفاده میکردند، نه از قسمت کنارههای آن، بلکه زمانی که کشیش جوان نمیتوانست تمایل خود را به یک بانوی جوان کنترل کند، از قسمت کناری استفاده میکرد. این نشان میدهد که او نمیتواند خود را کنترل کند.
اکثر افراد بهعنوان یک کشیش زندگی نمیکنند، بنابراین کل طرح ممکن است مضحک و بهطور استثنایی غیرقابل قبول به نظر برسد، اما بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار عمیقترین مسائل انسانها را روشن میکند، نه دو مورد. زندگی راهبان به هر کسی که با چالش های زندگی خود ادامه می دهد یا نیاز دارد در چیزی آرامش پیدا کند، اکیداً پیشنهاد می کنم بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار را بارها و بارها ببینند.
جهت دانلود فیلم Spring, Summer, Fall, Winter... and Spring 2003 (بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
فیلم کره جنوبی کی دوک کیم "بهار، تابستان، پاییز زمستان... بهار" نشان دهنده تغییر زندگی راهب بودایی از طریق تفاوت در فصول مختلف است. در وهله اول، شاید بخواهم بگویم که بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار هم از نظر موقعیت پیچیده و عجیب و غریبش، و هم حس و ذوق عمیق کارگردان برای نشان دادن مفاهیم و ارزش ها از طریق تصاویر، مجذوب کننده است. از مرحله ابتدایی زندگی خود به عنوان یک کشیش همراه با اربابش در بهار، تبدیل شدن به یک نوجوان در تابستان و نگاه کردن با ولع و اشتیاق عادی به بچه کوچک، انتقال به طبیعت سرد و کسل کننده پیش از زمستان، بازگشت به زندگی خود. نقطه شروع، در بهار بعد، که به شروع های تازه و نو می پردازد، به یک متخصص تبدیل می شود و یک بچه کوچک را با کیفیت ها و معیارهای بودا نشان می دهد. در واقع، حتی این نوع تقسیم کل فیلم به بخشها و تقسیم کردن مرحله زندگی راهب جوان به فصلها، فراز و نشیبهای نوسانی از زندگی فرد را نشان میدهد، زیرا حتی آب و هوا و فصول نیز عناصر خاص خود را دارند که افراد معمولاً با آنها شریک میشوند. با گسترش آن، بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار ارزش بودایی را برای عذاب نکردن موجودات زنده به شکلی مهم و پرانرژی نشان میدهد. به عنوان مثال، وقتی کشیش جوان، ماهی کوچک، قورباغه و مار را به سنگها میبندد و با دیدن اینکه چگونه برای راه رفتن و شنا میجنگند، روحیه میگیرد، کارشناس با وجود تماشای او و میداند که او با این حیوانات زنده رفتار میکند، هیچ چیز اجازه نمیدهد. در شرایطی که همه چیز برابر است، او اقدامات آموزشی تر و مفیدتر را انتخاب می کند، متخصص در حالی که کشیش در حال استراحت بود، سنگ اصلی را به پشت او می بندد. روز بعد، کشیش جوان راه رفتن برایش سخت است و نمیتواند شل شود. هنگامی که از اربابش درخواست کمک می کند، پاسخ می دهد که به آن حیوانات زنده بپیوندد و به فرض اینکه یکی از آنها گرد و غبار را گاز بگیرد، سنگ در قلبش باقی می ماند. بنابراین، این نوع انتقال اعتقاد و معیارهای دقیق بسیار شگفت انگیز است و برای ناظرانی که هیچ فکری در مورد بودیسم ندارند، در درک آن کمک می کند، اما دشوار است بگوییم که هر متخصص، استاد، کشیش خود را در این مسیر نشان می دهد. به این ترتیب، در صورتی که نمایش آن به شیوه ای مشخص تر نشان داده شود، دوباره در قالب بندی سوال برانگیز است. حتی با وجود اینکه فیلم یک دستورالعمل سختگیرانه بودایی را به تصویر می کشد، من فکر می کنم بیشتر در مورد غریزه انسان و تغییر آن در طولانی مدت از طریق تاثیر عناصر محیطی از آنجایی که برای دین بودایی فرقی نمی کند، هر کسی در زندگی خود مراحل مختلفی را تجربه می کند که در برخی از آنها می تواند "موفق" باشد، در حالی که در برخی دیگر "کمتر موفق" است، با برخی چیزهای وحشتناک رفتار می کند. نکته مهم این است که خود را ردیابی کنید، علیرغم این واقعیت که با چند احساسات و خواسته های کوتاه فریب خورده اید و بتوانید به نقطه شروع خود بازگردید. برای این وضعیت، ما شاهد وجود یک کشیش هستیم، شخصی که باید از گناهان دور باشد و "پاک" باشد، اما به همین ترتیب، جنبه مبهم تر او را می بینیم، وقتی که ارباب خود را ترک کرد، به تعقیب بانوی جوان پرداخت و سرانجام کشتن او، در نتیجه تمایل. بعداً به کارشناس مراجعه میکند و کارشناس بدون قضاوت درباره او کمک میکند تا از خشمی که نسبت به بانوی جوانی که دوستش داشت دور شود. از اینجا میتوانیم متخصصی را ببینیم که تعادل و همخوانی درون او را ردیابی کرده است. این انرژی حتی برای پلیسی که به دنبال کشیش جوان آمده است ارسال می شود. علاوه بر این، توجه به این نکته ضروری است که وقتی کشیش جوان ارباب خود را ترک کرد، با جیم مجسمه بودا را می برد، که به این موضوع اشاره می کند که در هر نقطه ای که من یا هر کاری که انجام می دهد، اعتقاد درونی او و اطلاعاتی که به دست آورده است. کنترل در طول سالها با او است و این اطلاعات و اعتقادات داخلی او را به متخصص بازگرداند و به ردیابی هماهنگی و بهبود کمک کرد. از آنجایی که در بهار بعد به یک متخصص تبدیل می شود، گویی با توجه به معیارها و شیوه زندگی خود دوباره متولد شده است.
جهت دانلود فیلم Spring, Summer, Fall, Winter... and Spring 2003 (بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
فیلم "بهار، تابستان، پاییز، زمستان ... و بهار" ساخته کارگردان فیلم کره ای کیم کی دوک، در بین صاحب نظران ارزش استثنایی داشت و جوایز متعدد جهانی را دریافت کرد و در پی تماشای این فیلم، من بدون شک می تواند دلیل آن را بفهمد. هوا - این کلمه جذاب برای به تصویر کشیدن بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار است. همه چیز، از صحنههای شگفتانگیز شروع میشود و با موسیقی دوستداشتنی به ندرت شنیده میشود، تماشاگران را وادار میکند که کاملاً در این حکایت مانند فیلم غرق شوند. سازندگان فیلم با معیار کلمات، به طور واضح داستان را منتقل کردند و به هر تماشاگر اجازه دادند تا تصمیم خود را بگیرد. همانطور که می بینم، امکان فیلم با فلسفه بودایی همخوانی دارد که زندگی مملو از بدبختی است. این یک مبارزه مداوم با خودتان، با خواسته ها، ارتباطات و احساسات بیهوده خودتان است. در طول کل فیلم، فرد بنیادی تلاش می کند تا بر خود پیروز شود و شبیه اربابش شود. از دورانی شروع می شود که او در کودکی از دیدن رنج موجودات به شادی می رسد و پایان می یابد که آرزویش او را به یک قاتل تبدیل می کند. از این طریق، مربی او سعی میکند با پیوند دادن سنگ به او و بر این اساس، نحوه عملکرد کارما لحظهای، یا با کنار کشیدن او از بانو، موضوع اشتیاق شاگرد، به او کمک کند. مربی انتظار دارد که او این گزینه را داشته باشد که با نشان دادن همه چیزهایی که می داند، وجود این بچه را تغییر دهد. با این حال، چرخ سامسارا دائماً در حال چرخش است زیرا همه حیوانات فاسد هستند و دور شدن از آن بسیار دشوار است و همچنین دور شدن از راهی که پس از بهار در آن پاییز خواهد بود و پس از پاییز دشوار است. زمستان بی پایان خواهد بود. در تمام طول فیلم، ما می توانیم نشانه ها و ارجاعات جذاب بودایی را ببینیم. نکته اصلی که جلب توجه می کند این است که هیچکس در بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار نامی ندارد. به خوبی ممکن است با تفکر بودایی در مورد "نه خود" مرتبط باشد، که در ما "خود" طولانی مدت وجود ندارد. مدل دیگر، وقتی بچه تصمیم می گیرد که برود، مجسمه بودا و مرغ را با خود می برد. با انجام این کار، او به قصاص نیاز دارد، باید با حذف چیزهایی که مربی او میپرستید و به آنها متصل بود، به مربیاش صدمه بزند. در هر صورت، مرغ در آیین بودا نمایانگر میل و ارتباط است، بنابراین با تمثیل صحبت کردن، پیرو این رفتار نادرست را با خود به زندگی بعدی خود می برد. قسمت دیگر، زمانی که معلم پس از رفتن کشیش به زندان، خود را مصرف می کند، مارها ظاهر می شوند. مار در بودیسم نشاندهنده احساس تحقیر است، بنابراین به احتمال زیاد این به این دلیل است که مربی در جانباز و در خود مملو از تحقیر و سرخوردگی بود، زیرا او از گذراندن واقعا دارما غفلت میکرد. یا از سوی دیگر احتمالاً با توجه به این واقعیت که حتی فدایی تلاش می کرد از طریق بریدن سوترا، تمسخر را از بین ببرد، همچنان در او باقی مانده بود. این مولفه جذاب بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار است - هرکسی می تواند این داستان را همانطور که با درک او نشان می دهد درک و رمزگشایی کند. با این حال، اخلاق اصلی روشن است - همه چیز به شما مربوط است، که عموماً باید هماهنگ باشد و با ارتباطات واقعی، میل، تمایلات، تحقیر و صرفاً با ترک آن، تغییر ظرافت زندگی و متوقف کردن چرخ سامسارا قابل تصور است. یا از طرف دیگر به شیوه ای که در فیلم Spring, Summer, Fall, Winter... and Spring گفته می شود: "دوام برای اوست. زمانی که حس هماهنگی واقعی را برای او کشف کند، بدنش به سلامت باز می گردد". در کل فکر می کنم فیلم فوق العاده ای است. این به طرز باورنکردنی مبانی فلسفه بودایی و بخشی از نکات برجسته اجتماعی شرقی را نشان می دهد. تصور میکنم ممکن است برای تماشاگران تا حدودی کند به نظر برسد، یا فعالیتها و کلماتی نداشته باشند، اما یک بار دیگر، این جزء فیلمهای آسیایی، شیوه زندگی و طرز فکر آنهاست. یک کار دوربین خوب، طبیعت شگفتانگیز نشان داده شده، داستان عالی، و از همه مهمتر از آن انتقاد، غذای خارقالعادهای برای فکر کردن، در هر صورت، برای کسانی که به بودیسم علاقهای ندارند، میدهد.
جهت دانلود فیلم Spring, Summer, Fall, Winter... and Spring 2003 (بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
فیلمی از کی دوک کیم "بهار، تابستان، پاییز، زمستان... علاوه بر این، دوباره بهار" به داستان جالبی در مورد نحوه زندگی کشیش ها می پردازد. بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار به همین ترتیب در قسمت هایی که به عنوان زمان های سال به تصویر کشیده می شود، جدا شده است. علاوه بر این، از بهار شروع می شود. شاید با توجه به این واقعیت که بهار مربوط به حیوانات زنده مانند گیاهان است که پس از زمستان دوباره رشد می کنند و معادل فردی است که در زندگی پس از مرگ به زندگی باز می گردد. به این ترتیب، داستان از به تصویر کشیدن جوانی کشیش شروع می شود که با ارباب خود زندگی می کند. از فیلم به وضوح مشاهده می شود که کشیش جوان به ارباب خود احترام می گذارد و به آن توجه می کند، شاید به این دلیل که او مجبور است چنین کند. با وجود این، از دیدگاه من، خالق باید به ما نشان دهد که کم مطالعه، ارباب خود را نتیجه زیرکی استاد می داند. به عنوان مثال، زمانی که کشیش جوان به سنگی به قورباغه، ماهی و مار متصل شد، کارشناس نه تنها به او اجازه داد که او را ناپاک میکند، بلکه به او نشان میدهد که وقتی به وزنه وصل میشوید، حرکت کردن سخت است. چیزها به عبارت دیگر، خالق تلاش می کند تا راه آرام کارشناس را به ما نشان دهد که راه درست را نشان می دهد.
بخش دوم اواخر بهار است که گیاهان در حال شکوفه دادن هستند و محصولات طبیعی می دهند. زمانی که کشیش جوان در طول سالها پیشرفت کند و به آنچه متخصص آموزش می دهد بیشتر توجه کند، مشابه این اتفاق می افتد. علاوه بر این، او ناامیدانه شیفته بچه کوچکی شد که به دلیل بیماری به آنها مراجعه می کرد. در هر صورت، فرصت خرج کردن آنها در کنار هم زمانی به پایان می رسد که متخصص تصمیم می گیرد پس از بهبودی بانوی جوان، خانم جوان را بازگرداند. با این وجود، دانشآموز باید با این خانم جوان باشد و به دلیل عدم تمایل او به کنترل احساساتش، از اربابش بگذرد. کارشناس به مطالعه خود هشدار می دهد که میل می تواند هدف را برای کشتن تحریک کند. یک بار دیگر، در اینجا می توانیم بینش کارشناس و پیش بینی واقعی او را ببینیم زیرا او واقعاً نیمه بهتر خود را با تیغه می کشد.
و فصل بعدی شروع می شود، زمانی که برگ ها از درخت می ریزند و شرایط آب و هوایی نیز سردتر می شود، پیش از زمستان است. کشیش کمآموز بهعلاوه به اربابش باز میگردد که نسبت به نیمه بهترش خشمگین است و نسبت به اربابش به اندازه کافی سرد است. تلاش برای خودکشی از آنجایی که به نظر میرسد او خود را توجیه نمیکند، بلکه کارشناس دوباره بصیرت خود را نشان میدهد، علیرغم این واقعیت که به طور فعالانه نتایج خواستهاش را گفته است، با عفو او و کمک به هدایت تمام نارضایتیاش و پاکسازی روح و روان. با روح هماهنگ باشد و او را از خودکشی باز دارد. پس از یک بازه زمانی کوتاه، دانشآموز شروع به بازگشت هماهنگی زیربنایی خود میکند. با این وجود، مأموران پلیس برای دستگیری او می آیند.
زمستان می آید و گیاهان خاک را می گزند و اربابش را نیز. معلم کشیش برمی گردد و با نقطه ای که کارشناس به جا گذاشته برخورد می کند. او هماهنگی درونی خود را به دست می آورد و عمیق تر می شود. یک بانوی تازه کار با صورت و سر بسته فرزندش را به این مکان بهشتی می برد. علاوه بر این، هنگام دویدن روی یخ به سطل لگد بزنید و کودک به کشیش منتقل می شود. این کشیش فرهیخته برای این جوان متخصص می شود و آنچه از استادش به دست آورده را نشان می دهد.
و باز هم بهار همانطور که در عنوان نوشته شده است بهار می آید و دوباره همه چیز به دنیا می آید و در فیلم Spring, Summer, Fall, Winter... and Spring این بچه علاوه بر این با دادن سنگ به قورباغه، مار و ماهی به عنوان ارباب خود مرتکب خطا می شود. این شبیه تکرار زندگی است، با این حال، با سایر دانشآموزان کشیش.
بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار به وضوح نشان نمیدهد که این تعداد زیاد اتفاقات چه چیزی را نشان میدهد، اما پایان یا اهمیت داستان را به تماشاگر واگذار میکند. من نیز گیج بودم، اما پیشبینی میکنم بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار میتواند بودیسم را به تصویر بکشد که در آن افراد به زندگی بازگردانده میشوند و دوباره تا زمانی که زیرکتر شوند و به آزادی برسند. بعلاوه، مانند مواقعی از سال است که همان چیزهایی را تکرار میکند که افراد به سرازیری میروند و یک بار دیگر نشانههای زندگی به آنها نشان داده میشود. شاید کارشناس و دانش آموخته او پس از انتقال به این واقعیت که کارشناس توانایی کنترل توسعه قایق و خانه را داشت و دانش آموخته او نیز با اضافه شدن پیشرفت های نشان داده شده در کتاب آماده بود، به آزادی رسیدند.
برای به پایان رساندن، بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار جذاب است و به نظر می رسد با این داستان اهمیت می دهد، اما باید بیش از یک بار تماشا شود تا گزینه ای برای دریافت اهمیت کامل وجود داشته باشد.
جهت دانلود فیلم Spring, Summer, Fall, Winter... and Spring 2003 (بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
«بهار، تابستان، پاییز، زمستان... و بهار» فیلمی خیره کننده و جذاب است که روایتی از یک کشیش بودایی و ارادتمندش را بازگو می کند. یک اثر مگنوم بی عیب و نقص که در دنیایی بی نقص، احساسات و افکار را از طریق گفتمان ها، صحنه ها و موسیقی به سختی ساخته شده، مبادله می کند. بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار تصویری از یک الگوی بی وقفه از زندگی است که در نبردهای متخصص و پیروان او ظاهر شده است. شروع از اوایل زندگی شاگرد و تحصیل او، ادامه به سوی به یاد ماندنی ترین عشق و نبردهای هولناک پرستش او که منجر به یک قتل شد، جریان درگذشت متخصص و در نهایت با تبدیل شدن حامی به یک متخصص. فقط در «دوباره بهار» یک ناظر ممکن است مضمون مشابهی از شیوه رفتار انسان ببیند، که به وسیله آن «شهوت ولع داشتن را برمی انگیزد و این طرح قتل را تحریک می کند». علاوه بر این، فیلم تصویری را که قبلاً ذکر شد در مورد موجودات صادق، اما در مورد اتصالات نیز نشان می دهد. میل و میل شاگرد برای اینکه او را به قتل نیمه بهترش سوق دهد، پس از اینکه او تصمیم گرفت او را ترک کند. به این ترتیب، فیلم یک تصویر فلسفی اساسی از بیش از حد احساسات را ارائه می دهد که نتایج فاجعه باری را به دنبال دارد. صرفنظر از این تصویر اساسی، فیلم با تصویر دیگری پایان مییابد: زندگی الگوی بیپایانی از افراد است که مدام مرتکب خطا و یادگیری میشوند. در مورد عابد، ما رشد یک فرد را می بینیم، به ویژه رشد اخروی. جایی که فردی تسلیم میل و قتل شد و در نهایت به یک کشیش و متخصص تبدیل به یک بچه شد. مدل دیگر، دانش آموز «جدید» است، بچه ای که مانند آس «جدید» خود به موجودات آسیب می رساند و باعث مرگ آنها می شود. متعاقباً مانند نام فیلم، بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار الگوی هستی را با خطاها و مثالهای متوالی نشان میدهد. یکی از جزئیات مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد، شیوه تفکر بودایی بیشتر است که در فیلم Spring, Summer, Fall, Winter... and Spring نشان داده شده است، به ویژه استدلال شاخه ماهایانا. برای بوداییان ماهایانا، آرهات ها (شاگردان سطح بالای بودا) آنهایی هستند که به افراد دیگر کمک می کنند تا نیروانا یا در پایان روز به کارگران اجتماعی بودا برسند. بوداییان ماهایانا نیز پذیرفتند که هر فردی می تواند نیروانا را با کمک آرهات به انجام برساند. استدلال نمایش داده شده در بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار شبیه ماهایانا است که در آن کارشناس یک آرهات و شاگردش را خطاب می کند که در اولین نقطه مرجع، یک فرد عادی بود، نیروانا را در طول "زمستان" به انجام رساند و به یک متخصص برای یک بچه دیگر در "دوباره بهار" تبدیل شد. '. با چرخه، بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار علاوه بر این، استدلال هایی را به ویژه مانند استدلال بوداییان ماهایانا نشان می دهد. پیام مهم دیگری که با تماشای بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار میتوان رمزگشایی کرد، قانون شرایط و نتایج منطقی یا در مجموع مقررات مربوط به «آنچه دور میزند» است. قانون کارما، در صورتی که شما بخواهید، در کل فیلم مورد توجه قرار می گیرد، و با ارائه مثالی داغ و محکم به دنبال کننده خود توسط متخصص شروع می شود و در پایان با حامی جدید به همان شیوه ای که آس "جدید" خود را به هم می ریزد، آن را به هم می زند. قبلا انجام داد این یکی از نمونههای مهمتر به طرز شگفتانگیزی و خیرهکننده در طول فیلم مورد توجه قرار میگیرد و به تماشاگران خود یک تصویر اساسی دیگر از استدلال زندگی را نشان میدهد. احتمالاً زیباترین و قابل توجه ترین چیز در مورد بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار که ممکن است بخواهم مشخص کنم مکان پناهگاهی است که در اطراف دریاچه جریان دارد. صحنهای که بهسرعت گرفته میشود، برای پرداختن به سرعت زندگی، بهطور واضحتر، سرعت الگوی زندگی است. این صحنه استثنایی به من کمک کرد تا اهمیت سرخوشی زندگی را به خاطر بسپارم. در سرعت فزاینده دنیای امروز، افراد غالباً از قدردانی و عشق به جزئیاتی که به راحتی در زندگی روزمره خود نادیده گرفته می شوند، غفلت می کنند. در تقلا برای یک شغل مؤثر، خانه ها، وسایل نقلیه، افراد نسبت به آنچه در حال حاضر دارند غافل می شوند. برای دوری از این موضوع، من به این صحنه به عنوان یک نشانه خارقالعاده از اینکه زندگی چقدر سریع میگذرد و اینکه خود را وقف چیزهای واقعاً مهمی میکنم بسیار مهم است. متعلقات مادی به عقب و جلو می روند در حالی که هماهنگی درونی به سختی بدست می آید. در مورد فیلمبرداری فیلم بدون شک یک اثر بزرگ است. صراحت فیلم خیره کننده است، با تبادلات کوتاه و در عین حال عمیق، صحنه های لذت بخش و موسیقی بی عیب و نقصی که با تمامیت یکپارچگی پیش می رود. کی دوک کیم یک اثر باورنکردنی را اجرا کرد که تماشاگرانش را با یک فیلم جذاب و 1000 نمونه برای یادگیری کنار گذاشت.